تعلیم و تربیت اسلامی با مطالعه موردی سوره لقمان-تحقیق آقای رستمی
«تربیت» از ارکان مهم واساسی سعادت بشر است ، تحقق خوشبختی ها و بدبختیها جسمی و روانی یک فرد ، یک خانواده ، یک ملت و خلاصه تمام مردم جهان ارتباط مستقیم به نوع تربیت آنها از هنگام طفولیت دارد. هرچند عوامل ارثی و ژنتیک نیز درکیفیات جسمانی و روانی انسان تاثیر دارند اما آنچه که دراین سلسله بحثها ، بیشتر مورد نظر ماست عوامل محیطی و تاثیر آنها در تربیت کودک است.ازدیدگاه بسیاری از صاحب نظران ، تاثیر «تربیت» بحدی است که حتی می تواند آثار صفات ارثی و ژنتیک را در انسان از بین برده و صفات و حالات جدیدی را جایگزین آنها نماید. دراسلام نیز مسله «تربیت» از اهمیت فوق العادی برخوردار است تا آنجا که می توان گفت : اصولاً هدف اصلی ارسال کتب و ادیان آسمانی و بعثت انبیاء الهی نیز همین تربیت صحیح بشر بوده است .بنابراین، اهمیت مسله تعلیم و تربیت دررابطه با خوشبختی و یا شقاوت نهائی انسان بسیار واضح و روشن است، آنچه که قابل توجه ودقت است اینکه بدانیم تربیت صحیح و ثمربخش تا حدود زیاد درگرو این است که پدران و مادران از ابتدای کودکی فرزندان خود- و حتی قبل تولد آنان – به این مهم توجه داشته و نهایت سعی و تلاش خود را درجهت تربیت اولادی صالح بکار ببرند. یکی از بزرگترین و بهترین الگوهای تربیتی کتاب خداوند ،قرآن مجید می باشد. قرآن که کلام خداوند می باشد ،سرشار از مسائل تربیتی می باشد . تامل درقرآن مجید به خوبی این نکته را آشکار می سازد که کلام خداوند ، به تمام معنی یک الگو تربیتی کامل می باشد. علاو برقرآن مجید دقتّ درسخنان اهل بیت ، ما را با مسائل تربیتی بسیار آشنا می سازد مسائل تربیتی به قدری گسترده است که اگر آدمی بخواهد آنها را بیان کند . اگر سالها وماهها تلاش کند شاید بتواند گوشه ای از آن را بیان کند. به همین دلیل سعی ما بر این است که با رجوع به قسمتی از آیات قرآن ، نکات تربیتی آن را بیان کنیم.دراین بین تصمیم گرفتیم که مسائل تربیتی بیان شده توسط لقمان درسوره لقمان را بیان کنیم .یکی از زیباترین جلوه های تربیتی قرآن ، توصیه های تربیتی لقمان حکیم به فرزندش می باشد . دریک نگاه گذرا به آنچه لقمان حکیم به فرزندش توصیه می کند ، این مطلب به ذهن می رسد که لقمان مسائل را به طور کلی بیان کرده است و نکات تربیتی زیادی از آن برداشت نمی شود ، اما زمانیکه دراین مسائل دقیق می شویم به خوبی پی می بریم آن چه لقمان بیان کرده است ، نکات تربیتی آموزنده ای است که می تواند الگوی مناسبی برای هر پدر و مادر و مربی تربیتی باشد.علاوه بر آنچه درسوره لقمان از نصایح آن مرد حکیم و فرزانه بیان شده است ، دراحادیث و روایات بسیاری از نصایح و نکات تربیتی لقمان نیز بیان شده است که یک الگوی تربیتی کامل را به وجود می آورد.
تعریف مفاهیم و اصطلاحات :
لقمان : نام مردی حکیم ، بنا بر روایات اسلامی اصلش حبشی بوده و درروزگار حضرت داوود(ع) می زیسته و درقرآن ذکر وی آماده است.[1] .«در تفاسیر آمده است لقمان غلامی سیاه از مردم سودان مصر بوده و با وجود چهره نازیبا ، دلی روشن و روحی مصفا داشت ، او از همان آغاز براستی سخن می گفت ، امانت را به خیانت نمی آلود و درمواردی که به او مربوط نبود دخالت نمی کرد»4 سوره لقمان : مشهور میان مفسران این است که این سوره درمکه نازل شده است این سوره درعظمت و خط هدایتی ودرباره عقاید دینی، مبدا ومعاد و نبوت بحث می کند دراین سوره قسمتی از سخنان حکمت آمیز لقمان را به میان آورده وبه یکتاپرستی و مبارزه با شرک ، احسان به والدین ، امر به معروف و نهی ازمنکر و تواضع و خوش رویی با مردم و اعتدال را توصیه کرده است.آنگاه با اشاره به مسائل معاد هشدار می دهد که رستاخیز را فراموش نکنید سوره به نام حضرت لقمان نام گرفته است
1- تربیت به لحاظ لغوی
1- ربا ،یربو : زمانیکه که تربیت از این ریشه باشد ، به معنایی افزودن ، پرواندن ، برکشیدن رویاندن، و تغدیه کودک است.[2]
2- ربی ، یَربَی: اگر تربیت از این ریشه باشد به معنای رشد کردن ، به معنای رشد کردن برآمدن و قدکشیدن و بالیدن است.
3- ربّ، یُرَبُّ: معانی : پروردن، سرپرستی و رهبری کردن ، به تعالی و کمال رساندن، و درنهایت اگر درباره انسان بکار افتد جامع ترین معنایش فرهیختن اوست. [3] هرکجا درقرآن تربیت از دو ریشه اوّلی و دوّمی گرفته شده است به معنای رشد و نمو جسمی بوده است .برای مثال آنجا که درقرآن کریم می خوانیم : « وَقُلْ رَبِّ ارْحَمْهُمَا کَمَا رَبَّیَانِی صَغِیرًا » بگو خدایا بر والدین من که مرا درکودکی تربیت کردند رحم نما.[4] وچون کلمه صغیر در برابر کبیر است و این بدان معنی است که تربیت به معنای رشد و نمو جسمی می باشدو همچنین زمانیکه فرعون خطاب به موسی می گوید: آیا ما تو را درکودکی تربیت نکردیم ،مراد رشد جسمانی می باشد نه تهذیب اخلاقی . می توان گفت که کلمه تربیت بیشتر از ریشه َرَبّ، یُرَبَّ گرفته شده است که بدین معناست که انسان چه کسی را رب و پروردگار خویش بر می گزیند و این بدان معناست که اگر انسان درست تربیت شود خداوند را رب و پروردگاه خویش می داند و اوامر و دستورات خداوند را اطاعات می کند.[5] 2-تربیت به لحاظ مفهومی برای تربیت تعاریف متعددی ارائه شده است که دراینجا به برخی از آنها اشاره می شود: - تربیت عبارت است از اداره و هدایت جریان ارتقایی و رشد بشر به منظور جهت دادن او به سوی کمال بی نهایت . - تربیت فعالیتی است مداوم ، جامع و برای همه ، برای رشد و تعالی انسان ، غنای فرهنگ و تکامل جامعه . - تربیت مجموعه راه ها و روش هایی است که شخص برای رشد و تکامل توانایی ها نظرات و دیگر اشکال رفتارش که درجامعه وی ارزش مثبت دارند، درپیش می گیرد. - «امیل دورکیم» تربیت عملی می داند که نسل های بالغ برروی نسل هایی که هنوز برای زندگی اجتماعی به حد بلوغ نرسیده اند ، انجام می دهند و غرض ازآن برانگیختن یک دسته حالات جسمانی و عقلانی و اخلاقی کودک است که مقتضای جامعه سیاسی و محیط اجتماعی است که کودک اختصاصاً برای زندگی درآن آماده می شود. دراینجا سخن حضرت علی (ع) را درتوصیف انصار به منزله یکی از پرورش دهندگان اسلام می آوریم : « هم والله ربواالاسلام کمایربیالفلومع غنائهم،بایدیهم السباط،و السنتهمالسلاط» به خداوند آ«ان اسلام را پروراندند ، چونان مادری که فرزندش را بپروراند ، با توانگری و دست های بخشنده و زبان های برنده» درکلام حضرت مفهوم «ربو» به معنی پرورش دهنده و رشددادن آمده است . راغب اصفهانی درالمفردات نیز واژه «رَبَّ»را تربیت کردن و پرورش دادن معنی کرده است . «الربّ فی الاصل التربَّه وَهوَانشاءَالشَی حالاًفحالاًالی حَدَّ التَّمام» تعاریف یاد شده از تربیت به مواردی چون: سازگاری با محیط ، انتقال فرهنگ رشدو تکامل آدمی افزایش یافتن ، پرورش دادن و .....اشاره می کنند. درنهایت می توان گفت : «تربیت درواقع عبارت است از آماده سازی شرایط پیرامونی فرد برای ایجاد تغییرات مطلوب برای رسیدن به رشد و کمال مطلق درآدمی» هرکودک و نوازدی با استعداد و شایستگی خاصی دیده به جهان می گشاید و دست آفرینش او را درمسیر تکاملی و خوشبختی قرار می دهد. سعادت و نیک فرجامی از آن کودکی است که پس از شناخت قابلیت و شایستگی ویژه او به پرورش استعداد وی همت گمارده شود. حقیقت تربیت جز شناخت ویژگیهای کودک و فضیلت بخشیدن به استعداد و شایستگی های پنهانی او، چیز دیگری نیست و به عبارت روشن تر، واقعیت تربیت پس از شناخت شایستگی ها ، فراهم ساختن زمینه برای تکامل و پیشرفت همه جانبه موجودی است که قابلیت رشد و نمورا دارد تا هرنوع کمالی که به طور قوه نامرئی و درآن هست ، به مرحله بروز برسد.[6] به طور خلاصه می توان گفت تربیت عبارت است از فراهم کردن زمینه ها عوامل برای به فعلیت رساندن و شکوفایی استعداد های انسان درجهت مطلوب. برای موفقیت درهر کاری به آگاهی به اسباب و وسائلی که بتواند بگونه ای سریع و آسان ما را در رسیدن به هدف یاری دهد. لازم است . اسلام پیروانش را به اتخاذ روشها و شیوه های درست درانجام کارها توصیه کرده است ،خداوند متعال درقرآن کریم سوره بقره آیه 189 می فرماید«نیکی آن نیست که از پشت دیوار به خانه ها درآئید (چه این کارها ناشایسته است)نیکی آن است که شخص تقوا پیشه کند. درتفسیر آیه فوق ، امام محمد باقر فرموده: «اوتواالبیوت من ابوابها» ما ابواب و دعوت کنندگان به سوی بهشت هستیم »[7] هررشته از علوم ، متد و روش خاص به خود دارد که اگر درست و بجا بکار گرفته شود نتایج مطلوبی همراه خواهد داشت . تعلیم و تربیت نیز چنین است . به عبارت دیگر از روشهای تربیت اسلامی که لازم است به مربیان آموزش داده شود،روش موعظه است که لقمان نیز آز آن بهره برده است. 3- استنتاجات تعلیمی و تربیتی از سوره لقمان 1-3موعظه ونصیحت : وَإِذْ قَالَ لُقْمَانُ لِابْنِهِ وَهُوَ یَعِظُهُ یَا بُنَیَّ لَا تُشْرِکْ بِاللَّهِ ۖ إِنَّ الشِّرْکَ لَظُلْمٌ عَظِیمٌ ای رسول ما را یاد کن وقتی که وقتی را که لقمان درمقام پند و موعظه به فرزندش گفت : ای پسر عزیزم هرگز به خدا شرک نیاور که شرک ستم بسیار بزرگی است. آنچه که در این آیه جلب توجه می کند و توجه هر خوانندهای را به خود جلب می کند شیوه ای است که لقمان در نصیحت فرزندش بکار می برد . همانگونه که از آیه برداشت می شود و مخصوصاً با توجه به کلمه «یعظه» می توان گفت که لقمان برای تربیت فرزند خویش از شیوه موعظه استفاده می کنند که این شیوه های هدایت و دعوت مردم به سوی حق و مسیر درست زندگی آیه 125 سوره نحل نیز اشاره شده است که می فرماید:«ای پیامبر مردم را به حکمت(برهان) و پند و اندرز نیکو (موعظه ) به راه پروردگارت دعوت کن و به بهترین شیوه باآنها مناظره کن ، به تحقیق که پروردگارت از همه داناتر است به کسانیکه از راهش گمراه شده وبه کسانیکه هدایت یافته اند»روش حکمت ، موعظه و جدل می باشد که لقمان از روش موعظه استفاده می کند.یکی از روشهای تربیت موعظه است. موعظه با تعلیم و سخنرانی و اقامه برهان تفاوت دارد. واز تاثیر ویژه ای برخوردار است. موعظه شیوه ای از دعوت و تبلیغ است که قلب و دل را زیر نفوذ می گیرد و سختی ها و قساوتها رابه دقت نرمی بدل ساخته وروان را ازغبار ها و زنگارها می شوید ومستعد وصول به حق می نماید اسلام نیز موعظه را یک امر مفید وموثر می داند وهمه را به موعظه سفارش میکند حتی دانشمندان و افراد صالح نیز گاهگاه به موعظه نیازمند می شوند. با توجه به آنچه که بیان شدمی توان گفت .موعظه عبارت است از بیانی که نفس شونده را نرم و قلبش را به رقت آورد و موعظه بیانی خواهد بود که شخص موعظه گر با توجه به مطالب عبرت آور وپسندیده آنچه مایه صلاح و حال شنونده است بیان میکند. درموعظ چند چیز با رعایت شود. اول- درصورتی پند وموعظه تاثیر دارد که واعظ به آنچه می گوید عمل کند. و علاو بر تذکر زبانی دررفتار و کردار نیز الگو سرمشق باشد. دوم – باید موعظه درخفا و به صورت خصوصی بر فرد القاء شود تا بهتر مورد قبول قرار گیرد،و به مقاومت و عناد کشیده نشود. سوم- بهتر است موعظه کوتاه باشد تا بهتر مورد قبول قرار گیرد ،مخصوصاً درمورد کودکان . چهارم- موعظه باید رسا و بلیغ و سنجیده و با اوضاع و شرایط شنوده وطرز فکرش مناسب باشد. پنجم – درموعظه باید گام به گام پیش رفت . باید ابتداء پایه ها را تثبیت و استوار ساخت ،بعد ازآن به تثبیت فروع پرداخت والّا غالباً اثر معکوس خواهد داشت. ششم – موعظه باید با کمال نرمی مدارا و به صورت خیر خواهی و دلسوزی انجام بگیرد،و از خشونت وملامت و اظهار برتری باید جداً اجتناب نمود. بنابراین ، پند وموعظه را می توان یکی از روشهای موثر و سودمند تربیتی دانست. که اولیا و مربیان می توانند دربعضی موارد از آن استفاده نمایند . لیکن مشروط به اینکه آداب پند دادن را بدانند تا موعظه آنان موعظه حسنه باشد. 2-3 روش تکریم شخصیت یکی از سرمایه های فطری وذخائر طبیعی که درباطن هر انسان براساس مشیت حکیمانه به ودیعه نهاده شده،غریزه حب ذات است. هر انسانی قبل از هرچیز و هر کس ، بخود علاقه دارد. یکی از طرق ارضای غریزه حب ذات، تکریم کودکان و توجه به شخصیت آنها است .اقمان حکیم نیز از این روش استفاده می کند وبرای شخصیت فرزند خود احترام قائل است و آن را تکریم می کند« یَا بُنَیَّ أَقِمِ الصَّلَاةَ وَأْمُرْ بِالْمَعْرُوفِ وَانْهَ عَنِ الْمُنْکَرِ »[8]ای فرزند عزیزم نماز را بپا دارو امر به معروف و نهی از منکر کن 3-3 اهتمام به تربیت اجتماعی هنگامی که لقمان به فرزند خود سفارش میکند که امر به معروف و نهی از منکر رابه جای آورد، نسبت به فرزندش دیدی اجتماعی دارد. لقمان به بچه ها ، صرفاً به عنوان بچه ای که هیچ گونه مسئولیت اجتماعی ندارد ، نگاه نمی کند بلکه برای کودک مسئولیت اجتماعی درنظر می گیرد وکودک از منزلت و شخصیت والایی برخوردار است و به چشم حقارت نگریسته نمی شود و درواقع به بچه جرات و اعتمادبه نفس می دهد. بعبارتی دیگر آقای محسن شکوهی یکتا درکتاب خود می گوید « پدران و مادران که علاقه دارند فرزندی با شخصیت مطلوب پرورش دهند، لازم است از دوران کودکی به آن متوجه باشند و این خوی پسندیده را از ابتدا در آن احیاء نمایند . طفلی که درخانواده خوار و زبون شده است، دربزرگی نمی توان از او توقع استقلال و شخصیت داشت»[9] لقمان به خوبی با این مسله آشناست و طوری با فرزند خود رفتار می کند که فرزند احساس کند جزئی از جامعه است و باید برای ساختن جامعه ، فعالانه تلاش کند واز هرگونه گوشه گیری و کناره گیری از جامعه دوری گزیند. 4- شکیبایی در برابر مصائب و دشواریها و آثار آن « وَاصْبِرْ عَلَىٰ مَا أَصَابَکَ ۖ إِنَّ ذَٰلِکَ مِنْ عَزْمِ الْأُمُورِ » از دیگر مسائل تربیتی بیان شده توسط لقمان ، آموزش شکیبایی در برابر دشوراریها می باشد . همان طور که می دانیم دستیابی به اهداف و مقاصد بلند ،تنها با پشتکار و شکیبایی امکان پذیر است . انسانها در همه مراحل زندگی نیازمند صبر و شکیبایی می باشند . پیامبران در سایه شکیبایی موفق به انجام کارهای بزرگ می شدند خداوند در قرآن آیه 24 سوره سجده می فرماید :« نظر به اینکه شکیبایی کردند وبه آیات مایقین داشتند از آنها امامـان ( پیشوایانی برگزیدیم که به فرمان ما ( مردم را ) هدایت می کردند .» آنچه می توان از این آیه برداشت کرد این است که صبر و شکیبایی و ایمان سرمایه امامت می باشند . و شرط پیشوایی را دو چیز دانسته است . ایمان به آیات الهی و استقامت و پایداری امروزه مشکلات اساسی مسلمان چه درایران و چه درکشورهای اسلامی ، آن است که اکثر آنها از معارف و آموزه های قرآن به دورنده صبعاً کسی به محتوی قرآن ایمان قاطع نداشته باشد وسست و نامقاوم خواهد بود وزود منحرف می شود یک رهبر آگاه در برابر همه مشکلات باید شکیبایی و استقامت کند و هرگز از میدان حوادث در نرود ، بیتابی و جزم نکند ، زمام اختیار را از دست ندهد . مأیوس نگردد تا به هدف بزرگ نائل شود . در تفسیر نمونه آمده است که دلیل پیروزی پیامبران بر مشرکان و کافران صبردر برابر مشکلات بود . پیامبر (ص) صبر و شکیبایی پیشه کرد تا انواع تیرهای تهمت را به سوی او پرتاب کردند . سینه پیامبر از سخنانشان تنگ شد . خداوند این سخن را براو نازل کرد : «می دانیم که سینه ات از سخنان آنها تنگ می شود اما تسبیح و حمد پروردگار را به جای آور و از سجده کنندگان باش و بار دیگر او را تکذیب کردند و متهم ساختند ، او اندوهگین شد ، خداوند این سخن را بر او نازل کرد کهمی دانیم سخنان آنها ، تو را غمگین می کند اما بدان هدف ، آنها تکذیب تو نیست ، این ظالمان آیات خدا را تکذیب می کنند ، پیامبرانی که پیش از تو بودند ، آماج تکذیب قرار گرفتند اما شکیبایی پیشه کردند . و ازاین رو بود که پیامبر (ص) فرمود .: صبر بر ایمان همچون سر است در مقابل تن و سرانجام این استقامت و صبر ، سبب پیروزی او بر مشرکان شد» یکی از روشهای تربیتی این است که والدین فرزندان را بامشکلات آشنا سازند. اگر پدران و مادران صبر و شکیبایی را به فرزندان خود تعلیم دهند ، آنان دررویارویی با سختیها نومید نمی شوند و در اثر ناکامیها دست به اعمالی چون خودکشی ، فرار و بزهکاری هاو کارهای دیگر نمی زنند، بلکه با توسل به شکیبایی بلاهای ناگوار را دور می سازند و با عزمی استوار برای جبران شکستها چاره اندیشی می کنند و سرانجام توفیق مییابند حضرت امام موسی کاظم (ع) فرمود: مستحب است کودک را باسختیها ودشواریها روبروسازیم تا دربزرگی بردبار باشد . دنیایی ما دنیای تلاش ، کوشش ، مبارزه وستیز است ؛ ستیز با همه عوامل که سد راه ترقی و تکامل ما هستند.تحمل سختیها و مشکلات هدف نیست، وسیله است. اینها از آن جهت قابل تحمل و رضایتند ، که انسان به وسیله آنها به ثمرات شیرین و فواید گرانبها وآرمانهای بلند نائل می گردد. درحقیقت انسان باید برای طی مراحل کمال بتواند بارهایی هرچه سنگین تر بردوش جان و جسم خویش تحمل کند تا به نتیجه برسد. آنها که از تحمل این بارها عاجزند و جسمشان یا روحشان ضعیف و ناتوان است به جایی نمی رسند دراین زندگی درجا می زنند، یا درنیمه راه تکامل وامانده ودرمانده می شوند.[10] آثار آن : آشنایی با موانع و مشکلات و نترسیدن آنها - امیدواری- مبارزه با هوای نفسانی - حلم و بردباری - عفت و پاکدامنی ، زهد ، شجاعت ، توکل به خدا و ... 5-جهان بینی توحیدی سرلوحه تربیت وَإِذْ قَالَ لُقْمَانُ لِابْنِهِ وَهُوَ یَعِظُهُ یَا بُنَیَّ لَا تُشْرِکْ بِاللَّهِ ۖ إِنَّ الشِّرْکَ لَظُلْمٌ عَظِیمٌ ای رسول مارا یادکن وقتی راکه لقمان درمقام پند و موعظه به فرزندش گفت: ای پسر عزیزم هرگز به خدا شرک نیاور که شرک ستم بسیار بزرگی است[11] اولین درسی که لقمان به فرزند خودآموزش می دهد ، درس توحید و نفی شرک می باشد . همان طور که می دانیم سرآغاز برنامه تمام پیامبران همین مسئله می باشد ، یعنی اینکه همه اولیاء خدا، اولین درسی راکه آموزش میدادند توحید ونفی شرک می باشد و دراین راه بیشترین آزار و اذیت ها را می دیدند دراینجا به توضیح هر کدام خواهیم پرداخت. شرک عبارت است از اینکه غیر از خدا دیگری را هم مصدر امری و منشاء اثری می داند، وچنان داندکه از غیر پروردگار هم کاری صادر می شود ، سپس اگر به این عقیده ، آن غیر را بندگی و عبادت کند آن را شرک عبادت گویند.و اگر آنرا عبادت نکند ولیکن اطاعت کند او را درچیزیکه رضای خدا درآن نیست آنرا شرک طاعت گویند اولی راشرک جلی و دومی را شرک خفی گویند واشاره به این شرک است قول خدای تعالی که درسوره یوسف آیه106 می فرماید ((وَمَا یُؤْمِنُ أَکْثَرُهُمْ بِاللَّهِ إِلَّا وَهُمْ مُشْرِکُونَ)) «ایمان نمی آورند بیشتر ایشان به خدا مگر اینکه مشرک اند»امام محمد باقر (ع) می فرمود: منظور این آیه شرکت دراطاعت است نه شرک درعبادت و گناهانی که مردم مرتکب می شوند شرک دراطاعت است زیرا آنه از شیطان اطاعت می کنند و بخاطر این عمل برای خدا شریکی دراطاعت قائل می شوند[12] علامه طباطبایی درذیل آیه مورد بحث می نویسد ((عظمت هرعملی به عظمت اثر آن است و عظمت معصیت به عظمت کسی است که نافرمانی اش می شود ، چون که مواخذه عظیم است بنابراین بزرگترین گناهان و نافرمانی ها ، نافرمانی خداست چون عظمت کبریایی ، همه از اوست و فوق هر عظمت و کبریایی است چون او خدایی است بی شریک و بزرگترین نافرمانیها او این است که برایش شریک قائل شوی ،«ان الشرک لظلم عظیم »دراین جمله عظمت شرک آن قدر است که با هیچ گناه دیگری قابل قیاس نیست.[13] 6- شرک از منظر سوره لقمان و تطبیق آن با جامعه کنونی قرآن مجید پیش از هر مساله روی شرک تکیه می کند واز آن نکوهش می کند. شاید عده ای فکر کنند که دیگر شرک درسرزمینها ما وجود ندارد و به برکت تعالیم اسلامی از سرزمینهای ما رفته است و دیگر بت پرستی وجود ندارد ، درست است که همچون روزگار صدر اسلام دیگر شرک به شکل آن زمان وجود نداردامّا شرک چهره خود را عوض کرده است وبه گونه ای دیگر ظاهر می شود. استاد جعفر سبحانی دراین باره می فرمائید ((درجامعه های اسلامی ، شرک به صورت دیگر جلوه و جای آن شرک کهن را می گیرد دراین جا هرچند از بت چوبی و فلزی با اجرام آسمانی خبری نیست ولی بت دراین جا به صورت مقام و منصب ، پول و ثروت ،مدو تجمل و دیگر هواها و نفسها درمی آید که همگی از شاخه های خود پرستی و نفس پرستی است.[14] نکته تربیتی نهفته دراین آیه این است که مسئولان تربیتی و پدران و مادران نباید فکر کنند که فقط بت پرستی شرک می باشد و چون دراین عصر وجود ندارد ، پس دیگر لازم نیست که فرزندان خود را باآثار مخرب شرک آشنا سازند . بلکه برعکس ، چون که شرک به گونه های دیگر می آید : وظیفه مسئولان تربیتی فشرده تر می شود و آنها وظیفه دارند ،مربیان خود را باگونه های مختلف شرک آشنا سازند. 7- نقش تربیتی پدران ومادران دربرابرمقوله شرک پدران ومادران و مسولان تربیتی نیز همچو لقمان ، باید توحید را سرلوحه برنامه های تربیتی خویش قرار دهند وآنها را از هرگونه شرک ، خدا باز دارنددرجامعه به اصطلاح متمدن امروزی دیده می شود که پدران به جای اینکه سعادت اخروی را اصل قرار دهند و درکنار آن به فکر سعادت دنیوی فرزندان خود باشند موضوع برعکس می باشد و پدران و مادران فقط به فکر تامین مادیات و سعادت دنیوی فرزندان خود می باشند چه بسیارند پدران ومادران متعهد که خود دستورات اسلام را همگی انجام می دهند ، امّادرراه تربیت فرزندان خود عاجز می باشند. وبه جای آنکه فرزندان خود را درراه تحصیل اخروی هدایت کنند به فکر تامین مادیات آنها می باشند اینجاست که از پدر و مادر موحد فزندانی مشرک تربیت می شود. اگر پدران و مادران تربیت خود را به شیوه صحیح براساس توحید و یگانه پرستی پایه گذاری کنند خواه ناخوا فرزندانی تربیت می کنند که به دیگر مسائل اسلامی و اخلاقی پایبند می شوند. آیا جایز است پدران ومادران از بزرگترین درس تربیتی یعنی توحید ویگانه پرستی غافل شوند؟ 8 – احترام به پدر ومادر بعد از آن که لقمان درجمله اول فرزندش را به توحید و نفی شرک دعوت و راهنمایی می کند درجمله ای دیگر خداوند انسان را به شکر خدا و شکر والدینش دعوت می کند. ((وَوَصَّیْنَا الْإِنْسَانَ بِوَالِدَیْهِ حَمَلَتْهُ أُمُّهُ وَهْنًا عَلَىٰ وَهْنٍ وَفِصَالُهُ فِی عَامَیْنِ أَنِ اشْکُرْ لِی وَلِوَالِدَیْکَ إِلَیَّ الْمَصِیرُ)) مابه انسان درحق پدرو مادرش شفارش کردیم ، مادرش اورا با ضعف روز افزون حمل کرد ودوران شیرخوارگی اودوسال است و سفارش کردیم شکرگذار من وپدرومادرت باش که سرانجام همه بسوی من است.[15]«این آیه جمله معترضه ای است که دروسط کلمات لقمان قرار گرفته و از کلمات اونیست، و اگر دراینجا واقع شده برای این است که دلالت کند برشکر والدین ، مانند شکر خدا بلکه شکر والدین ، شکر خداست، منتهی به سفارش واحد خدای تعالی است ، سپس شکر پدر و مادر عبادت خدا شکر اوست[16]خداوند متعال دراین آیه شریفه انسان را به گرامی داشته پدر ومادر توصیه می کند ، پدر و مادر به طوری فطری به فرزند خویش مهر می ورزند اما این فرزند است که ممکن است درگیرودار مسائل زندگی سرگرم جاذبه های دیگر شود و پدر را به فرامواشی سپارد. اینجاست که قرآن به طور مکرر درباره احسان به والدین و تکریم سفارش میکند واز فرزندی خواهد که درمقابل پدر و مادر خاضع و فروتن باشند.(مثال حضرت یوسف درمقابل حضرت یعقوب) علامه طباطبایی درتفسیر المیزان می فرماید «خدای تعالی درقرآن کریمش درچند جا احسان به پدرو مادر را همراه توحید و نفی شرک دانسته ،هر جا آن امر کرده قبلاً به توحید و شرک امر کرده است مانند آیه « وَقَضَىٰ رَبُّکَ أَلَّا تَعْبُدُوا إِلَّا إِیَّاهُ وَبِالْوَالِدَیْنِ إِحْسَانًا» نتیجه : خداوند به احساس والدین توصیه کرده است.خدمات آنها را پاس بدار وپیوند دادن حق شناسی خداوند این نتیجه حاصل می شود که هم شکر خدا را بایستی بجاآورد و هم شکر والدین را و آیه « وَإِذْ قَالَ لُقْمَانُ لِابْنِهِ وَهُوَ یَعِظُهُ یَا بُنَیَّ لَا تُشْرِکْ بِاللَّهِ ۖ إِنَّ الشِّرْکَ لَظُلْمٌ عَظِیمٌ وَوَصَّیْنَا الْإِنْسَانَ بِوَالِدَیْهِ واین خود بهترین دلیلی است براینکه بی احترامی والدین بعد از شرک به خدای بزرگ درشمار بزرگترین گناهان او و یا خود بزگترین آنهاست.[17]واز نظر عقلی نیز واضح است که بین نسل و سرچشمه آن رابطه و علاقه هست واین علاقه رابطه ای است که دربین ارحام رد وبدل می شود ومرکز این رابطه خانواده و قوام خانواده از یک طرف به پدر و مادر و از طرف دیگر فرزندان است. که اگر این رابطه کمرنگ شود . عواطف و تربیت ممکن است از بین برود و کسی رغبت به تناسل و تربیت فرزندان نداشته باشد . وافراد از تشکیل جامعه کوچک که همان خانواده است خودداری کرده ودرنتیجه از نسل بشر تنها طبقه ای می ماند کهدربینششان قرابت رحم و رابطه خویشاوندی وجود نداشته . وچنین جامعه ای روبه انقراض می رود و سعادت دنیا و آخرت از آنان سلب می شود.[18] 9- اطاعت از پدر ومادر (تقلید یا تحقیق) وَإِنْ جَاهَدَاکَ عَلَىٰ أَنْ تُشْرِکَ بِی مَا لَیْسَ لَکَ بِهِ عِلْمٌ فَلَا تُطِعْهُمَا ۖ وَصَاحِبْهُمَا فِی الدُّنْیَا مَعْرُوفًا ۖ وَاتَّبِعْ سَبِیلَ مَنْ أَنَابَ إِلَیَّ ۚ ثُمَّ إِلَیَّ مَرْجِعُکُمْ فَأُنَبِّئُکُمْ بِمَا کُنْتُمْ تَعْمَلُونَ واگر دو سعی کنند که تو چیزی که بدان علم نداری با من شریک کنی، اطاعت شان مکن ، ودراین دنیا به نیکی با آنها معاشرت کن ، و راه کسی را پیروی کن که به من روی آورد که درآخر بازگشت شما نیز نزد من است ، واز اعمالی که می کرده اید خبرتان می دهم .[19] ازنکات تربیتی که می توان دراین آیه به آن اشاره کرد استفاده از عقل و منطق درهر صورت و عدم تبعیت کورکورانه می باشد بر طبق تعالیم اسلامی فرزند باید مطیع فرمان پدر و مادرش باشد مگر درمعصیت خداوند. نظر به اینکه توصیه اکید بر احسان پدر ومادر شده است ممکن است نیکی به والدین بدون مرز تلقی شود ولی این احسان نباید به مخالفت امر و نهی خدا تجاوز کند. زیرا خداوند می فرماید : آگر آنها سعی کردند که توچیزی را شریک من قرار دهی که به آن آگاهی نداری اطاعت آنها مکن. گاهی پدر و مادر به گمان این که می خواهند به فرزندان خود خدمت کنند ، می کوشند آنها را به عقاید انحرافی حوز وا دارند و یا ممکن است آنها را قبل از تقویت عقاید توحیدی و دینی ، بلد کفر برای امر معاش یا تحصیل بفرستند که فرزند یقین دارد که درآنجا دین خود را از دست خواهند داد ، تکلیف دارد که دراین مورد از کسی پیروی نکند. پیام عمومی آیه این است که وقتی شما را به بکتبی و کتابی و عضویت درجمعی و مشابه آن دعوت می کند بدون شناخت دقیق ماهیت آن و پیامد هایش چیزی نپذیرد و درآیه دیگر فرمود «ولاتقف مالیس لک به علم » (اسرا/36) سپس می فرماید این که گفتیم درامر شرک و کفر اطاعت والدین نکنید به این معنا نیست که با آنها درگیر شوید و آنها را تنها گذارید . بلکه این مخالفت ها باید مسالمت آمیز و با رفتار نیکو توأم باشد. «امام علی (ع) می فرماید.فرزند بر پدر حقی است و پدر را برفرزند حقی . حق پدر بر فرزند آن بود که فرزند درهرچیز ، جز نافرمانی خدای سبحان ، اورا فرمان برد وحق فرزند برپدر آن است که اورا نام نیکو نهد وقرآنش یاد دهد»[20] با توجه به آیات بیان شده و باتوجه به اهمیتی که قرآن برای نیکی به پدر و مادرقائل است، برهر فردمسلمان واجب است احترام پدر و مادر خود را حفظ کند و ذرهای نسبت به آنان بی احترامی نکند ، حتی به آنها «اف» نیز نگوید: فَلَا تَقُلْ لَهُمَا أُفٍّ وَلَا تَنْهَرْهُمَا وَقُلْ لَهُمَا قَوْلًا کَرِیمًا [21] پس نتیجه اینکه باتوجه به رشد عقلانی و تفکر بشری خصوصاً درمیان نسل حاضر تقلید کورکورانه و بدون پشتوانه منطق و دلیل خاص مطابق با شرع مقدس وسنت وسیره خصوصاً سوره لقمان امری پذیرفتنی نبود ومستلزم تحقیق پیرامون مسئله تبعیت یا عدم تبعیت از والدین می باشد . 10- معاد باوری و نتیجه اجتماعی آن : یَا بُنَیَّ إِنَّهَا إِنْ تَکُ مِثْقَالَ حَبَّةٍ مِنْ خَرْدَلٍ فَتَکُنْ فِی صَخْرَةٍ أَوْ فِی السَّمَاوَاتِ أَوْ فِی الْأَرْضِ یَأْتِ بِهَا اللَّهُ ۚ إِنَّ اللَّهَ لَطِیفٌ خَبِیرٌ[22] باز لقمان گفت : ای فرزند عزیزم بدانکه خدا اعمال بد ونیک خلق را اگر چه مقدار خردلی باشد درمیان سنگی یا درطبقات آسمانها یا زمین پنهان باشد همه را درمحاسبه می آورد که خدا بر همه چیز داناست. از دیگر مسائل تربیتی بیان شده توسط لقمان مسئله معاد باوری می باشد که با معرفی و شناساندن خدا اورا احاطه وی بر سراسر جهان هستی آغاز می گردد. ومی گوید : او برتمام موجودات محیط است و هیچ چیز هر قدر جزئی و کوچک باشد از نظر او مخفی و پنهان نیست لقمان با یاد آوری و یا تعالیم این قسمت از صفات خدا، هدف تربیتی دارد و آن این است که ما دربرابر یک چنین خدای آگاه از تمام امور، قرار گرفته ایم . باید بدانیم خدا به حساب تمام کارهای ما اعم از کوچک و بزرگ خواهد رسید.[23] لقمان می داند که انسان مومن باید به مبدا و معاد یقین داشته باشد . لذا برای ساختن شخصیت فرزندش به او درس مبدا و معاد می دهد و او را متوجه یگانگی خدا میکند و اینکه خداوند حسابگری دارد. اگر درجامعه ای اعتقاد به معاد ریشه دار ورایج باشد، از فساد های اقتصادی ، سیاسی ، اجتماعی و اخلاقی مصون می ماند. اعتقاد به معاد و یا روز واپسین درتامین عدالت و فقر زدایی نقش سازنده ای دارد. 11- نماز وآثار تربیتی آن : «درتعالیم انبیاء نماز جایگاه معتبری دارد درمسائل تربیتی بیان شده توسط لقمان نیز مقدم بردیگراعمال و اخلاق پسندیده ، از اقامه نماز سخن به میان آمده است. ازمهمترین وظایف پدران و مادران تررغیب فرزندان به اقامه نماز درسنین کودکی و نوجوانی است . اگر انسان درآغاز زندگی ودردوران کورکی به اقامه نماز تشویق شود و با خدا پیوند یابد درمراحل بعد از غرق شدن در گرداب گناهان ایمن خواهد ماند. نماز به تنهایی یک برنامه تربیتی کامل است . درجامعه وحدت و یگانگی به ارمغان می آورد و مسلمانان را درصفوف متحد ومنظم درکنار هم می نشاند ، امتیازات قومی و طبقاتی را تحت تاثیر قرار می دهد .مرجع طهارات و پاکی است و بازدارند از فحشا و منکر است . - بازداشتن انسان از فحشا و منکرات - مراعات حقوق دیگران - تغذیه و بهداشت. مثلاً اگر نمازگزار از مشروبات الکلی استفاده کرده باشد تا 40 روز نمازش مورد قبول نیست - همسرداری : کسی که به همسر خویش نیش بزند نمازش قبول نیست - نظم وترتیب - ولایت - ورزش . گرچه نماز برای انجام وظیفه الهی است ولی طراحی آن طوری است که در لابلای نماز و حرکات رکوع وجود آن یک نوع حرکت ورزشی نهفته است . - امر به معروف و نهی از منکر : در اذان می گویند حی علی الصلواه . یعنی بشتابید به سوی نماز این جمله امر به بزرگترین معروف یعنی نماز است و مجموعه نماز به خاطر آن است که انسان را از فحشا و منکر باز می دارد خود یک نهی از منکر است 12- امر به معروف و نهی از منکر در تربیت و وجوب آن « یَا بُنَیَّ أَقِمِ الصَّلَاةَ وَأْمُرْ بِالْمَعْرُوفِ وَانْهَ عَنِ الْمُنْکَرِ»[24] ای فرزند عزیزم نماز بپا دار و امر به معروف و نهی از منکر کن از دیدگاه اسلام بر همه مردم واجب است با همه توان مردم را به کارهای خوب و نیکی ها ترغیب و تشویق نمایند و با قدرت در برابر گناهکار عکس العمل نشان دهند و نهی از منکر نمایند از دیدگاه اسلام بر همه مردم واجب است با همه توان مردم را به کارهای خوب و نیکی ها ترغیب و تشویق نمایند و با قدرت در برابر گناهکار عکس العمل نشان دهند و نهی از منکر نمایند به عبارت دیگر باید در بین مسلمانان گروهی خاص باشند که این وظیفه خطیر را بر عهده بگیرند . بنابراین اهمیت امر به معروف و نهی از منکر در حدی است که امام صادق (ع) می فرماید . « امر به معروف و نهی از منکر روش پیامبران و شیوه صالحان و دو فرضیه عظیم الهی است که سایر فرائض ، به وسیله آنها بر پا می شود و در پرتو آنها راه ها امن می گردد و کسب و کار مردم حلال میشود و حقوق افراد تأمین می گردد و زمین ها آباد و از دشمنان انتقام گرفته می شود .»[25] لقمان به پسرش بعد از شفارش به نماز ، امر به معروف و نهی از منکر را توصیه می کند که معلوم می شود این وظیفه در نزد او جایگاهی رفیع و پر اهمیت دارد . بنابر این پدران و مادران وظیفه دارندبوسیله امر به معروف و نهی از منکر درتربیت فرزنداشان و اصلاح بدیهای آنان کوشش نمایند. والدین باید همواره ودرهمه حال مراقب فرزندان خود باشند . اوضاع و شرایط جسمانی و روانی آنان را مورد توجه قرار دهند . به ویژگیهای و خصوصیات جسمانی و نفسانی هریک از آنان را مورد توجه نمایند .در فرصتهای مناسب آنان را به کارهای نیک و صفات پسندیده امر کنند ، واگر خوی زشت یا رفتار ناروایی را مشاهده کردند ، بوسیله پند و نصیحت ، یا توجیه و بیان مفاسد ، یا نهی زبانی ، وعندالزوم با تنبیه او را از عمل زشت باز دارند . درموارد لازم می توانند با کارشناسان اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی مشورت نمایند. البته امر به معروف ونهی از منکر درمورد کودکان از حساسیت و ظرافت خاصی برخوردار است، که کوچکترین اشتباه آن عواقب و آثار بدی را بهمراه دارد. پدر و مادرباید قبلاً با مسائل تعلیم وتربیت آشنا باشند و ویژگیهای مراحل مختلف رشد کودک و خصوصیات جسمانی و روانی هریک از آنان را بشناسند ، و با رعایت مراتب امر به معروف ونهی ازمنکر ، می توانند درمورد تربیت ازاین وسیله استفاده نمایند .آنچه از همه موثر تر است اینکه پدرومادر با اخلاق نیک و رفتار پسندیده خود ، برای فرزندانشان الگو باشند ، وبا عمل ، آنان را به کارهای نیک دعووت نمایند . به با توجه به آنچه در باره اهمیت امر به معروف و نهی از منکر ارائه شده است . می توان گفت بر همه افراد جامعه واجب است که نسبت به برقراری امر به معروف و نهی از منکر در جامعه تلاش کنند . همانطور که امام خمینی(ره) ، همچون پیامبران و ائمه امر به معروف و ناهی از منکر بود و به خوبی این نیت را به جا می آورد . 13-دوری از تکبر و آثار آن وَلَا تُصَعِّرْ خَدَّکَ لِلنَّاسِ وَلَا تَمْشِ فِی الْأَرْضِ مَرَحًا ۖ إِنَّ اللَّهَ لَا یُحِبُّ کُلَّ مُخْتَالٍ فَخُورٍ[26] و هر گز با تکبر و ناز از مردم رخ متاب ودر زمین با غرور راه مرو که خدا هرگز مردم متکبر خود ستا را دوست ندارد . تکبر صفتی شیطانی است که همه باید از آن پرهیز نمایند . کبر و غرور ،سرآغاز معصیت و سرپیچی است و عواقب دنیوی و اخروی دنیا زیانباری را در پی داشت . خود را به سبب فضل و مقام و شغل پدر و موارد دیگر ، برتر از دیگران پنداشتن ، مایه خواری و ذلت در هر دو جهان است . لقمان حکیم یک مربی بزرگ می باشد ، ایشان در کنار آموزش اصول عقاید و احکام ، فرزند خود را با اخلاق آشنا می سازد و او را از کبر ورزیدن و روی گردانی از مردم بر حذر می دارد و از او می خواهد که از هر گونه کبر ورزی دوری گزیند و در جامعه متواضع باشد . دراین آیات لقمان حکیم به روابط اجتماعی و رفتارها ی ظریفی که موجب حب وتعبیض مردم می شود اشاره کرد ه ، و فرزندش را به رعایت آنه سفارش توصیه مکند ومی گوید مراد لقمان از این توصیه ها( راه رفتن با غرور ویا نخوت) مبازه با تمام مظاهر تکبر وغرور است . سپس به ادب سخن گفتن اشاره ودرسخن گفتن صدای خود را پائین آور ، دادنزن ، با خشونت حرف نزن گفته اند : تا سخن گفتنضرورتی نداشته است سکوت بهتر است حکما گفته اند اگر سخن گفتن نقره است سکوت طلاء است منظور سکوت از باطل است حدیث امام صادق (ع) فرمود از نشانه های فقاهت ودرایت ، آگاهی داشتن وبردباری وسکوت است آری سکوت ارباب حکمت است نتیجه دردوآیه (آیات 18 و 19 ) از دوصفت نهی و به دو صفت امر شده است نهی از خودبرتبینی وخودپسندی که یکی سبب می شود انسان بربندگان خدا تکبر کند ودیگری سبب می شود که انسان خود را درحد کمال پندارد وگاهی خود را با دیگران مقایسه کند . درمقابل این دوصفت مذموم به رعایت اعتدال درعمل و سخن امر شده است به راستی کسی که این صفت چهارگانه را دارد درمیان مردم خوشبخت وپیروز است ودرپیشگاه خدا عزیز محبوب است « راغب گفته که همه تُصَعِّرْ به معنای کج بودن گردن ، و کلمه تصعیر به معنای گرداندن گردن از نظرها از روی تکبر است ، همچنانکه خدای تعالی فرمود : « وَلَا تَمْشِ فِی الْأَرْضِ مَرَحًا » و نیز گفته کلمه مرج به معنا شدت خوشحالی و زیاده روی در آن است و بنا به گفته وی معنا چنین می شود که : روی خود را از در تکبر از مردم بر مگردان و نیز در زمین چون آنان که بسیار خوشحالند راه راه مرو ، که خدا دوست نمی دارد کسانیکه دستخوش کبرند و آدم متکبر خود را بزرگ می بیند و فضیلت برای خود قائل می شود و زیاده فخر می فروشد .[27] « از برای این صفت ، در ظاهر ، آثار و ثمرات چندی است که اظهار آن آثار را تکبر گویند . و آن آثاری است که باعث حقیر شمردن دیگری و برتری بر آن گردد ، مانند مضایقه داشتن از همنشینی با او ، یا هم خوراکی با او ، یا رفاقت با او ، انتظار سلام کردن و توقع داشتن و پیش افتادن از او در راه رفتن ، تقدم بر او در نشستن ، بی التفاتی با او در سخن گفتن ، به حقارت با او تکلم کردن و پند و موعظه او را بی موقع دانستن . »[28] 14-تواضع و آثار تربیتی آن در فرهنگ و اندیشه اسلامی از تواضع به عنوان عامل رفعت و زینت انسان شریف ، زکات شرف و بزرگواری و ناشر فضیلت و یکی از بزرگترین عبادات سخن به میان آمده است . حضرت علی یکی از ویژگیهای متعتقدین را فروتنی می داند و می فرماید : «پس پرهیزکاران خداونان فضیلتند در این جهان ، گفتارشان صواب است و میانه روی شان شعار و فروتنند در رفتار و گفتار »[29] « روایت است که : « خداوند یگانه به موسی (ع) وحی کرد که : من قبول می کنم نماز کسی را که از برای عظمت من تواضع کند و بر مخلوق من تکبر نکند و در دل خود را از خواهشهای نفس باز دارد »[30] روزی رسول اکرم (ص) به اصحاب خود فرمودند : « چرا من حلاوت عبادت را در شما نمی بینم ؟ عرض کردند که : چه چیزاست حلاوت عبادت ؟ فرمود که : تواضع » [31] آثار آن 1- رعایت حقوق دیگران 2- دوری ازاحساس حقارت در نفس 3- احترام به همنوعان بحث نتیجه گیری با تلاش و کوششی که در این تحقیقی داشته ایم بدین نتیجه رسیده ایم که آنچه لقمان در ضمن تربیت فرزند خود بیان می کند حاوی مطالب تربیتی ازقبیل (شکیبایی دربرابر دشواریها ومصائب ،جهانبینی توحیدی ،نقش تربیتی پدران ومادران دربرابر مقوله شرک،احترام و اطاعت از پدر و مادر،معاد باوری ، نماز، امر به معروف ونهی از منکر ،دوری از تکبر و غرور، تواضع وفروتنی )می باشد پس بنا به این الگوی تربیتی ایشان می تواند الگوی مناسبی برای والدین باشد تا بتواند فرزندانی شایسته مطابق موازین الهی پرورش دهند . از دیگر نکاتی که می تواند نتیجه گرفت این است که والدین در راه تربیت فرزندان خود ابتدا مسائل پایه و عقیدتی همچون توحید و معاد را سر لوحه کارهای خود قرار دهند و چنانچه این دو اصل به خوبی آموزش داده شوند ،پایه گذاری تربیت درست بوده است و در مراحل دیگر تربیت کمتر با مشکل روبرو خواهند شد . اما چنانچه این دو اصل بخوبی آموزش داده نشود ،دیگر مراحل تربیت نیز با مشکل مواجه می شود .
خشت اول چون نهد معمار کج تاثریا میرود دیوار کج
- ۹۳/۰۶/۰۲
وب خوبی دارید.به من هم سر بزنید.