سوره مبارکه لقمان


 موضوع مقاله : نکات تربیتی سوره مبارکه لقمان 
  گرد آورنده: شهناز شعبان زاده کارشناس علوم تربیتی
  
 چکیده 
 زمینه و هدف: یکی از ارکان مهم و اساسی سعادت بشر تربیت است. نخستین جایگاه تربیت فرزندان خانواده میباشد و  وظیفه تربیت فرزندان بر عهده پدر و مادر است. خداوند انسان ها را در این امر مهم تنها نگذاشته است، تامل در قرآن مجید به خوبی این نکته  آشکار می شود که کلام خداوند، به تمام معنی یک الگو تربیتی کامل می باشد یکی از زیباترین جلوه های تربیتی قرآن، در سوره لقمان و توصیه های تربیتی لقمان حکیم به فرزندش می باشد. هدف از جمع آوری مطالب در این مقاله شناخت و آشنایی با آموزه های تربیتی موجود در این سوره می باشد. 
روش کار: این مقاله به روش کتابخانه ای وبا استناد بر منابع معتبر نظیر: کتب، مجلات و روایات صورت گرفته است. 
 یافته ها: لقمان یکی از سوره های مکی قرآن می باشد و دارای 34 آیه است. یکی از بخش های مهم این سوره پند های لقمان به پسرش می باشد، که حاوی نکات تربیتی مهمی نظیر: خداپرستی و نداشتن شرک، احسان نسبت به والدین ، دوری از اطاعت کورکورانه ، یادآوری حسابرسی در آخرت، برپایی نماز، انجام امر به معروف و نهی از منکر، صبر و استقامت در برابر مصائب و داشتن اراده قوی، بی اعتنایی نکردن به مردم، و دوری از غرور و تکبر، داشتن اعتدال و میانه روی و پرهیز از افراط و تفریط (در راه رفتن و در صدا و صوت) می باشد. 
نتیجه: تربیت موفق بر اصول و پایه های خاصی مبتنی است، که با بهره گیری از سوره لقمان و با الگو قرار دادن پند ها و اندرزهای آن حکیم بزرگوار دست یافتنی است. 
کلمات کلیدی: تربیت- قرآن- سوره لقمان 
  
  

مقدمه 
       انبیاء الهی آمده اند تا در اثر تعلیم و تربیت بشر را به سعادت واقعی و خوشبختی دنیا و آخرت سوق دهند ؛ قرآن کریم حاوی بزرگترین دستورات، اصول، مبانی و روشهای تربیتی است که خداوند توسط  پیامبر خاتم حضرت محمد (ص) برای هدایت وتربیت انسانها فرستاده شده است. تامل درقرآن مجید به خوبی این نکته را آشکار می سازد که کلام خداوند ، به تمام معنی یک الگو تربیتی کامل می باشد. مسائل تربیتی موجود در قرآن به قدری گسترده است که اگر آدمی سالها وماهها تلاش کند شاید بتواند گوشه ای از آن را بیان کند. به همین دلیل سعی ما بر این است که با رجوع به قسمتی از آیات قرآن، نکات تربیتی آن را بیان کنیم. 
      تربیت نیاز به روش ها و شیوه هایی است که بتوان به وسیله آن روش ها، اصول تربیت را جامعه عمل پوشاند و راه سیر به سوی تربیت را هموار نمود. چنانکه برای هر کاری راهی مناسب آن و برای هر امر شیوه ای در خور آن باید جست و بی گمان برای رفتن به سوی مقاصد تربیت، لازم است راه به درستی انتخاب شود و از روش های مناسب بهره گرفته شود و در غیر این صورت تلاش ها و زحمات به بار نخواهد نشست. یکی از بهترین اصلی ترین  و کامل ‌ترین مسائل  تربیتی در سوره مبارکه لقمان قراردارد، دانشمندان به خوبی دریافته اند که زیربنای زندگی در دوران کودکی پی ریزی می شود و سعادت و شقاوت ادوار مختلف زندگی در گرو طرز تربیت دوران کودکی است. یکی از مربیان نمونه حضرت لقمان است. اندرزهایی که لقمان به فرزند خود داده و قرآن مجید آنها را به عنوان برنامه تربیتی در این سوره آورده همگی براساس ایجاد شخصیت در فرزند استوار است.  آنچه باید نوجوانان و جوانان ما در حیات دنیوی کشف کنند پیامهایی است که خداوند متعال آن‌ها را در این سوره آورده است. 
  
  
اهمیت و ضرورت   
   یکی از مهمترین بحث‌ها در عرصه علوم انسانی، تربیت انسان است، زیرا مهمترین هدف رسالت انبیا را تربیت و تزکیه تشکیل می‌دهد. و انسان یگانه موجودی است که بیشترین نیاز را به تربیت و رسیدن به کمال دارد. همه مکاتب، مذاهب و ممالک برای تربیت آدمی در دوران کودکی، به دلایل متعدد ، اهمیت ویژه ای قائل اند. اسلام نیز بر تربیت در دوران کودکی تأکید فراوان دارد و آن را از وظایف والدین و حقوق فرزندان می داند. 
    معصومان(ع) در روایات متعددی بر اهمیت تربیت در این دوران تأکید کرده اند که برخی از آن ها را مطرح می کنیم: 
    حضرت علی(ع) می فرماید: « مَا نَحَلَ وَالِدٌ وَلَدًا نُحْلا أَفْضَلَ مِنْ أَدَبٍ ، حَسَنٍ هیچ پدری هدیه ای بهتر از تربیت نیکو به فرزندش نداده است.» 
    پیامبر(ص) فرمود: « لَأَنْ یُؤَدِّبَ أَحَدُکُمْ وَلَدَهُ خَیْرٌ لَهُ مِنْ أَنْ یَتَصَدَّقَ بِنِصْفِ صَاعٍ‏ کُلَّ یَوْم ، اگر پدری فرزندش را تربیت کند ، بهتر از این است که روزی یک و نیم کیلوگرم طعام صدقه بدهد.»
هم چنین امام صادق(ع) درباره فرزند سه حق را بر پدر لازم می داند که یکی از آن ها جدیت در تربیت اوست: 
     « تَجِبُ لِلْوَلَدِ عَلَی وَالِدِهِ ثَلَاثُ خِصَالٍ اخْتِیَارُهُ لِوَالِدَتِهِ وَ تَحْسِینُ اسْمِهِ وَ الْمُبَالَغَةُ فِی تَأْدِیبِه ،  فرزند بر پدر سه حق دارد: انتخاب مادر مناسب برای او، نام نیک نهادن بر او و جدیت در تربیت او ». هر سه حق می تواند در تربیت فرزند مؤثر باشد، ولی تأثیر قسم سوم کاملاً تربیتی است. 
    با توجه به اهمیت تربیت از دیدگاه بزرگان، ضرورت آن را حس شد تا با بهترین الگوی تربیتی موجود در قرآن کریم  یعنی لقمان آشنا شده و از پندها، نصایح و فضایل آن حکیم بزرگوار در تربیت فرزندان خود سود بریم. 
  
  
  
روش پژوهش 
     این مقاله به روش کتابخانه ای و با استناد از مجموعه منابع معتبر صورت گرفته است. اسناد مرور شده شامل کتابها، مقالات منتشر شده در مجلات معتبر داخلی، و همچنین منابع اصیل دینی مثل تفاسیر قرآن و کتب و روایات بوده است. 
  
یافته ها: 
 گفتار اول 
      تربیت مصدر باب «تفعیل» و از ماده «ربو» و به معنی زیاد کردن، نمو دادن، وسیله رشد را فراهم نمودن و پاک گردانیدن آمده است و بدیهی است علاوه بر رشد دادن جسم، نمو و پرورش دادن و زیاد کردن استعدادها در جهت کمال نیز مورد نظر است، چه بسا آنچه تحت تربیت قرار می گیرد به ظاهر تنزل کند. 
     تربیت در مورد انسان به معنی بالفعل کردن استعدادهای بالقوه به صورت ارادی و آگاهانه و برای رسیدن به اهداف متعالی است تا بتواند فرد با تغییراتی مرتبه وجود خویش را از مرتبه پایین تر به موقعیت برتربرساند و از استعدادهای درونی اش به عنوان عاملی موثر در رشد و کمال انسانی بهره گیرد. این کمال گاه جنبه شناختی دارد که مربوط به سطح دانش و بینش فرد یا جنبه گرایش و قلبی دارد که مربوط به اعتقادات و باورهای قلبی همچون ایمان و علایق است و گاه جنبه عینی و کنشی دارد که رفتارها و عملکرد فرد را شامل می شود (ابراهیم زاده، 1379، صفحه 40). 
    تربیت پرورش استعدادهای مادی و معنوی و توجه دادن آنهاست به سوی اهداف و کمالاتی که خداوند متعال آنها را در وجود آدمی قرار داده است. در قرآن کریم ماده تربیت در دو مورد بکار رفته است، یکی به صورت فعل ماضی و دیگری به صورت فعل جحد. 
     الف) «وَ قُلْ رَبِّ ارْحَمْهُما کَما رَبَّیانِی صَغِیراً ، وبگو پروردگار ا بر پدر و مادرم رحم کن چنان که در اوان کودکی مرا پرورش دادند». 
     ب) «أَلَمْ نُرَبِّکَ فِینَا وَلِیدًا وَلَبِثْتَ فِینَا مِنْ عُمُرِکَ سِنِینَ ، (ای موسی) آیا تو را در حالی که تازه متولد شده بودی نپروراندیم؟ که سالیانی از عمرت را در بین ما (فرعون) ماندی (و از نعمت هایمان بهره مند شدی) ». 
      به طوری که از آیه اول بر می آید و مفسران نیز به آن اشاره کرده اند مسلما منظور از تربیت پدر و مادر، همان رشد و قوای مادی و معنوی است چنان که دو مفسر معروف فیض کاشانی و ملا فتح الله کاشانی  گفته اند: دعای فرزند برای پاداش پدر و مادر است که او را رشد داده و ارشادش نموده اند. 
     امام فخر رازی از قفال نقل کرده است: «وَ قُلْ رَبِّ ارْحَمْهُما کَما رَبَّیانِی صَغِیراً» یعنی به پدر و مادرم احسان کن همان گونه که به وسیله تربیتشان به من احسان نمودند، و تربیت همان رشد دادن است (که رشد مادی و معنوی را شامل می شود). (صانعی، 1378، صفحه 13). 
      تربیت اسلامی، علم آماده سازی انسان مسلمان برای زندگی دنیا و آخرت است، آماده کردن کامل انسان و تربیت بهداشتی، عقلانی، علمی، عقیدتی، معنوی، اخلاقی، اجتماعی، ارادی و نوآوری او در همه مراحل رشد، در پرتو مبانی، ارزش‌ها، روش‌ها و شیوه‌های تربیتی که اسلام بیان کرده صورت می‌پذیرد» (فتحی ملکاوی، 1380، صفحه ۷۳). 
گفتار دوم 
      مشهور و معروف که سوره لقمان در مکه نازل شده گر چه بعضى مانند شیخ طوسى در تبیان، اندکى از آیات این سوره را مانند آیه چهارم که سخن از نماز و زکات مى‏گوید، و یا مانند فخر رازى که علاوه بر این آیه، آیه 27 را که از علم وسیع پروردگار بحث مى‏کند استثناء کرده‏اند، ولى دلیل روشنى براى این استثناها وجود ندارد، چرا که نماز و زکات (البته زکات به صورت کلى) در مکه نیز وجود داشته است، و داستان شرح وسعت علم پروردگار نیز چیزى نیست که نشانه مدنى بودن در آن باشد. 
      بنابراین سوره لقمان به حکم مکى بودن و مشتمل بر محتواى عمومى از سوره‏هاى مکى است ودارای 34 آیه می باشد، یعنى پیرامون عقاید اساسى اسلامى مخصوصا مبدا و معاد و همچنین نبوت بحث مى‏کند.به طور کلى محتواى این سوره در پنج بخش خلاصه مى‏شود: 
      بخش اول بعد از ذکر حروف مقطعه اشاره به عظمت قرآن و هدایت و رحمت بودن آن براى مؤمنانى که واجد صفات ویژه هستند مى‏کند ، و در نقطه مقابل ، سخن از کسانى مى‏گوید که در برابر این آیات آنچنان سرسختى و لجاجت نشان مى‏دهند که گوئى گوشهایشان کر است ، علاوه بر این سعى دارند با ایجاد سرگرمیهاى ناسالم دیگران را نیز از قرآن منحرف نمایند . 
      بخش دوم از نشانه‏هاى خدا در آفرینش آسمان و بر پا داشتن آن بدون هیچگونه ستون ، و آفرینش کوهها در زمین ، و جنبندگان مختلف ، و نزول باران و پرورش گیاهان سخن مى‏گوید. 
      بخش سوم به همین مناسبت قسمتى از سخنان حکمت آمیز لقمان آن مرد الهى را به هنگام اندرز فرزندش نقل مى‏کند که از توحید و مبارزه با شرک شروع شده ، و با توصیه به نیکى کردن به پدر و مادر ، و نماز ، و امر به معروف و نهى از منکر ، و شکیبائى در برابر حوادث سخت ، و خوشروئى با مردم ، و تواضع و فروتنى و اعتدال در امور پایان مى‏یابد. 
      در بخش چهارم بار دیگر به دلائل توحید باز مى‏گردد، و سخن از تسخیر آسمان و زمین و نعمتهاى وافر پروردگار و نکوهش از منطق بت ‏پرستانى که تنها بر اساس تقلید از نیاکان در این وادى گمراهى افتادند، سخن مى‏گوید، و از آنها بر مساله خالقیت پروردگار که پایه عبودیت او است اقرار مى‏گیرد. و نیز از علم گسترده و بى پایان خدا با ذکر مثال روشنى پرده بر مى‏دارد، و در همین رابطه علاوه بر ذکر آیات آفاقى، از توحید فطرى که تجلیش به هنگام گرفتار شدن در میان امواج بلا است به طرز جالبى بحث مى‏کند. 
      بخش پنجم اشاره کوتاه و تکان دهنده‏اى به مساله معاد و زندگى پس از مرگ دارد، به انسان هشدار مى‏دهد که مغرور به زندگى این دنیا نشود، به فکر آن سراى جاویدان باشد. این مطلب را با ذکر گوشه‏اى از علم غیب پروردگار که از همه چیز در ارتباط با انسان از جمله لحظه مرگ او و حتى جنینى که در شکم مادر است آگاه است تکمیل کرده و سوره را پایان مى‏دهد. 
      ضمنا روشن است نامگذارى این سوره به سوره لقمان به خاطر همان بحث قابل ملاحظه و پر مغزى است که از اندرزهاى لقمان در این سوره آمده، و تنها سوره‏اى است که از این مرد حکیم سخن مى‏گوید (مکارم شیرازی، صفحه 5). 
گفتار سوم 
      یکی از حکمای راستین و بزرگ تاریخ، حضرت لقمان(ع) است که نامش در قرآن دو بار با عظمت یاد شده و یک سوره قرآن (سی و یکمین سوره) به نام او است مطرح شدن لقمان و حکمت های دهگانه او در قرآن، و یک سوره به نام او، در کتابی که جاودانی و جهانی است بیانگر آن است که خداوند می خواهد نام لقمان و روش و نصایح حکیمانه او را در پیشانی ابدیت ثبت کرده تا شیفتگان حق و عرفان در هر نقطه و عصری، در پرتو آن هدایت یابند، و از فیوضات آن برای پاک سازی و به سازی بهره جویند. 
     نام او لقمان، و کنیه او ابوالاسود است، او در سرزمین نوبه (واقع در کشور سودان یکی از مناطق افریقا) چشم به جهان گشود. بنابراین قیافه تیره و متمایل به سیاه داشت، و تاریخ نویسان او را به عنوان سیاه چهره با لب های ستبر و درشت و قدم هایی بلند و گشاد یاد کرده اند پس او از نژاد مردم افریقا بود و بعضی او را از اهالی «ایله» که شهری بندری در کنار دریا، نزدیک مصر، در سرزمین فلسطین بوده دانسته اند. لقمان نظر به این که عمر طولانی کرد، با پیامبران بسیار (که طبق بعضی از احادیث تا چهارصد پیامبر) را دیدار کرده است و نظر صحیح این است که او پیامبر نبود چنان که خاطر نشان می شود. به عقیده بعضی چند سال قبل از تأسیس حکومت حضرت داود(ع)، و به نظر بعضی ده سال پس از حکومت داود(ع) متولد شد، و عمر او تا عصر پیامبری حضرت یونس(ع) ادامه یافت، او در عصر نبوّت و حکومت حضرت داود (ع) همراه آن حضرت به جنگ جالوت رفت، و در کشتن جالوت که طاغوت آن عصر بود، شرکت داشت. سلسله نسب لقمان را چنین نوشته اند: «لقمان بن عنقی بن مزید بن صارون» و به گفته بعضی او پسرخاله یا خواهرزاده ایوب(ع) بود، و سلسله نسبش به ناحور بن تارخ (برادر 
ابراهیم خلیل (ع) ) می رسد. او عمر طولانی کرد، که عمرش را از دویست تا ۵۶۰ سال، و از هزار تا ۳۵۰۰ سال نوشته اند، در عین حال بسیار زاهد بود، و دنیا را به اندازه عبور از سایه ای به سایه دیگر در نزدیک آن می دانست او مدّتی چوپان و برده قین بن حسر (از ثروتمندان بنی اسرائیل) بود، سپس بر اثر بروز حکمت های سرشار نظری و عملی از او، از طرف اربابش آزاد شد (مسعودی، 1344، صفحه 46). 
       او دارای فرزندان بسیار بود، آنها را به گرد خود جمع می کرد، و نصیحت می نمود. و به گفته بعضی گرچه با گفتن «یا بُنَیّ؛ ای پسرک من» تنها پسر بزرگش به نام باران را مورد خطاب خود قرار می داد، ولی خطاب او در حقیقت به همه پسران و فرزندانش، بلکه به همه انسان ها بود، و با این تعبیر مهرانگیز می خواست عواطف آنها را جلب کند، و به آنها بفهماند که من همانند پدر دل سوز برای شما هستم، نصایح دل سوزانه مرا که از روی خیر خواهی است بپذیرید (خزائلی، ص۷۱۶). چنان که این شیوه در نصایح امیرمؤمنان حضرت علی(ع) به دو فرزندش امام حسن(ع) و امام حسین(ع) به طور فراوان دیده می شود. 
     خداوند در میان حکمت های لقمان، بخشی از حکمت های او به فرزندش که ده فراز است، در قرآن در ضمن پنج آیه در سوره لقمان (آیات ۱۳، ۱۶، ۱۷، ۱۸ و ۱۹) می آورد که بیانگر ده نصیحت بزرگ و مفهوم عمیق انسان سازی است، و آن ده فراز عبارتند از:
۱ـ توحید ۲ـ معاد ۳ ـ نماز ۴ـ امر به معروف ۵ـ نهی از منکر ۶ ـ صبر و استقامت ۷ ـ تواضع ۸ـ دوری از خود خواهی ۹ـ اعتدال در راه رفتن ۱۰ـ اعتدال در صدا و سخن گفتن (که مجموعه ای از حکمت نظری و عملی، اعتقادی، عبادی، اجتماعی، سیاسی، تقویتی، اخلاقی است)، که در پژوهش حاضر این دستورات حکیمانه را مورد بررسی قرار می دهیم. 
  
گفتار چهارم 
       از دیدگاه اسلام تربیت موفق بر اساس اصول و پایه هایی مبتنی است که بدون در نظر داشت آنها هرگز اهداف تربیتی اسلام تأمین نمی شود. در رویکرد تربیتی اسلام اصول عبارت است از مفاهیم و تکیه گاههای نظری که از قرآن کریم و سنّت معصومان (علیهم السلام) کشف و استخراج می گردد. اهم این اصول عبارتند از: 
1) اصل اعتدال 
      مکتب اسلام مسلمانان را در کلیه امور از جمله در امر تربیت به اعتدال توصیه کرده است. آیات و روایات متعددی بر اعتدال در امور دلالت دارند، از جمله: 
      سوره مبارکه البقرة آیه ۱۴۳: « وَکَذٰلِکَ جَعَلناکُم أُمَّةً وَسَطًا ، و این چنین شما را امت میانه (معتدل) ساختیم». 
     قال علی (علیه السلام): «لاتری الجاهل الا مفرطا او مفّرطا ، جاهل یا افراط می کند و یا تفریط». 
2) اصل تسامح و تساهل 
      مقصود این است که مربی باید در فعالیتهای تربیتی خود آسان ترین راه را پیش پای متربی بگذارد و در حد توان و استعدادش از او کار بکشد، و تلاش کند که در او میل و رغبت ایجاد کند و با او به ملایمت و مدارا رفتار نماید؛ چنانچه خداوند درآیه 185 سوره بقره بدان سفارش نموده است: «یرید اللّه بکم الیسر و لا یرید بکم العسر، خدا برای شما آسانی می خواهد و دشواری نمی خواهد». 
      پیامبر (صلی الله علیه و آله) فرمود: «خداوند مرا بر شریعت حنیف که آسان و ملایم است مبعوث نموده است». 
3) اصل تدریج 
      تدریج به معنای اندک اندک و آهسته آهسته پیش رفتن و پایه پایه نزدیک شدن است. هیچ انسانی جز بر اساس تمکن و توانایی اش و جز با حرکتی تدریجی و مناسب به کمالات الهی دست نمی یابد؛ همچنان که عکس این مطلب نیز صادق است و هیچ انسانی یک مرتبه و دفعتا تباه نمی شود. 
     ملاحظه تفاوتهای فردی و اختلاف استعدادها و تواناییها در تربیت از اهمیت بالایی برخوردار است؛ چون آدمها از نظر فیزیکی و طبیعی یکسان نیستند و اختلاف از لوازم وجود این عالم است. همین تفاوتها مایه بقا و دوام جوامع بشری و از نشانه های قدرت خداوند است. رفتارهای تربیتی نیز اگر بر اساس ملاحظه ظرفیتها و تواناییها صورت نگیرد نه تنها رشد دهنده و سازنده نمی باشد که تباه کننده خواهد بود. شاید فلسفه نزول تدریجی آیات قرآن نیز توجه دادن به این اصل باشد؛ زیرا اگر قرآن به طور دفعی و یکباره به بشر ابلاغ می شد برای مردمی که سالها در خلاف جهت آن زندگی کرده و با عقاید و گرایشهای متضاد با آن خو گرفته بودند بسیار گران تمام می شد و در نتیجه پذیرش دین از سوی آنان با دشواری مواجه می گشت. 
4) اصل عزّت 
      اصل عزّت از مهم ترین و بنیادی ترین اصول تربیتی است؛ زیرا اساس تربیت بر عزّت است و اگر فرد، با عزّت رشد یابد و تربیت شود، به حالتی دست می یابد که پیوسته و در هر اوضاع و احوالی راست و استوار می ماند. 
      عزّت، حالتی است در انسان که نمی گذارد مغلوب کسی گردد و شکست بخورد. خدای متعال عزیز است؛ زیرا هیچ چیز از هیچ جهت بر او قهر و غلبه ندارد و او بر همه چیز و از هر جهت قهر و غلبه دارد.؛ «وللّه العزة و لرسوله و للمؤمنین ، عزت از آن خدا و پیامبر و مؤمنان است » (آیه 8، سوره منافقون). 
     از نظر اسلام تربیتی که بنیادش بر ایجاد عزت در انسان باشد تربیتی است که در تحکیم و تثبیت شخصیت انسان و حفاظت او در برابر وسوسه های شیاطین و هواها نقش اساسی و مهم دارد. بنابراین برای تربیت صحیح از هر چیزی که باعث خواری و تحقیر انسان می شود باید پرهیز شود، و نیز با سرچشمه های ذلت نظیر حرص و طمع و دنیاپرستی باید مبارزه کرد. 
5) اصل ارتباط  ظاهر و باطن 
      باطن و ظاهر آدمی، دو جلوه از واقعیت وجودی او را تشکیل می دهند. اولی، نمود پیچیده و پنهان این واقعیت را به خود اختصاص می دهد و دومی نمود کم و بیش آشکار و سطحی را شامل می شود. این دو جلوه از رابطه ای معنادار و عمیق با یکدیگر برخوردارند. 
     بهترین توصیفها در این زمینه از حضرت علی (علیه السلام) نقل شده است: «و بدان برای هر ظاهر و آشکاری، برابر آن باطن و پنهانی است، پس آنچه را ظاهری نیکو باشد، باطنش هم نیکوست، و آنچه را ظاهری زشت و بد باشد، باطنش نیز زشت و ناپاک است».؛ مکتب تربیتی اسلام، ناظر به تحول آدمی از درون و اعماق وجود اوست؛ زیرا چنین دگرگونی که از درون و در باطن ایجاد شود، به ندرت در معرض زوال قرار می گیرد و به تعبیری در وجود او نهادینه می شود (شمیم یاس، 1385، صفحه 57). 
     لقمان به مساله تعلیم و تربیت که هدف انبیاء است بسیار اهمیت می داد، و خود در این راستا مربی نمونه، و معلم اسوه و آموزگار الگو بود او یکی از حقوق بزرگ فرزند بر پدر را که حق تربیت است، رعایت می کرد، و خود را در این رابطه مسؤول جدی می دانست، و به این نکته توجه داشت که در قیامت عذاب کسی که نسبت به تربیت افراد خانواده خود بی تفاوت باشد، از همه بیشتر است، چنانکه در قرآن و احادیث، چهره لقمان همه جا این گونه دیده می شود، و باید از این حکیم الهی این درس بزرگ را آموخت و به مساله تعلیم و تعلم، و تربیت ارزش فوق العاده داده و آن را در خط سرآغاز اولویت ها قرار داد. 
    درمورد تربیت مهر و محبت، و شخصیت دادن و احترام نمودن به طرف مقابل، نقش بسیار مهمی دارد، به طوری که ضد آن یعنی خشونت و تندی و تحقیر و بی اعتنایی به او، آن چنان سوء اثر دارد که بهترین سخن تربیت به او مانند کلوخ زدن به سنگ است . و در مورد شخصیت دادن به فرزند و افراد دیگر، و پرهیز از تحقیر نسبت به آنها، نیز باید توجه جدی داشت که اگر بی احترامی و تحقیر در میان باشد، مانع بزرگی برای اثر گذاری تربیت خواهد شد، بلکه اثر بسیار نامطلوبی می گذارد، و افراد مورد نظر را عقده ای بار می آورد و به سر حد کفر و انحراف شدید می کشاند، این مساله به خصوص در مورد فرزند، قطعا باید مورد توجه قرار گیرد رسول خدا (ص) فرمود: «اکرموا اولادکم و احسنوا ادبهم یغفرلکم ، به فرزندان خود احترام بگذارید و تربیت آنها را به نیکویی انجام دهید، که خداوند گناهان را می بخشد». 
      لقمان هنگام موعظه به فرزندش چنان که در آیه 13 و 17 از آیات مورد بحث (آیات 13، 16، 17، 18 و 19 سوره لقمان) آمده، سه بار از فرزندش با جمله «یا بنی » تعبیر می کند، این تعبیر در فارسی معادل با جملاتی مانند: ای پسرکم، ای پسرجانم، ای فرزند دلبندم، ای عزیزم می باشد، و با این تعبیر محبت آمیز، عواطف او را جذب می کند، و با سرآغازی مهرانگیز، روح و روان او را با عطر حکمت خوشبو می سازد. بنابراین یکی از عوامل مهم که نقش سرنوشت ساز در استوار نمودن ساختار معنوی و تربیتی کودک دارد، محبت و نوازش و یاری مهرانگیز به او، و پرهیز از خشونت های ناروا نسبت به او است (محمدی اشتهاردی، 1380 ، صفحه 18). 
       لقمان در نخستین پند خود  در آیه 13سوره لقمان به فرزندش چنین می فرماید: « یَابُنَیَّ لاَ تُشْرِکْ بِاللَّهِ إِنَّ الشِّرْکَ لَظُلْمٌ عَظِیمٌ ، ای پسرم! چیزی را همتای خدا قرار مده که شرک، ظلم بزرگی است». لقمان پس از این نصیحت بزرگ که ریشه و اساس همه نصایح است، به ذکر علت آن پرداخته و آن این که شرک و انحراف از صراط توحید و یکتاپرستی، ظلم بزرگ است. در این نصیحت دو مطلب مورد توجه قرار گرفته: نخست این که از شرک باید پرهیز کرد. یعنی خدا را یافت، و او را به عنوان یکتا و بی همتا شناخت، مطلب دوم این که شرک ظلم بزرگ است. 
      در مورد مطلب اول یعنی اعتقاد به این که جهان سازنده و آفریدگار دارد، انسان نباید بی تفاوت باشد، فطرت و نهاد انسان و قانون علیت و براهین دیگر بیانگر آن است که جهان را ذات پاک خدا آفریده چرا که ممکن نیست با دیدن آن همه نقش عجب بر در و دیوار وجود، فکر او را نکرد و به او اعتقاد نیافت. بعد از خدایابی، باید خدا را شناخت و در شناخت خدا نخستین چیزی که مطرح می شود یکتایی و بی همتایی خدا است، او ذات پاک و بسیط و یکتا است و غبار شرک، هرگز بر دامن کبریایی او نخواهد نشست. بر همین اساس صفات او عین ذات او است، زیرا خداوند وجودی است که از هر جهت بی نهایت است، به همین دلیل هیچ صفت کمالی در بیرون ذات او وجود ندارد، چرا که او کمال مطلق است، بنابراین نمی توان صفت کمالی را خارج از وجود او تصور کرد . 
     خداوند در آیه 31 سوره حج ، در مورد بیچارگی و کیفر و بدبختی مشرک و باطن هولناک شرک، مثالی زده و می فرماید: « وَمَنْ یُشْرِکْ بِاللّهِ فَکَاَنَّما خَرَّ مِنَ السَّماءِ فَتَخْطَفُهُ الطَّیْرُ اَوْ تَهْوی بِهِ الرّیحُ فی مَکان سَحیق ، هر کس برای خدا همتایی قرار دهد، گویی از آسمان سقوط نموده، و پرندگان (در وسط هوا) او را می ربایند، و یا تندباد، او را به جای دور دستی پرتاب می کند». 
     لقمان در بخش دیگر نصیحت خود، به یک دلیل از دلایل بطلان شرک که قدر جامع دلایل دیگر است اشاره کرده و می فرماید: «شرک، ظلم بزرگی است» شرک هم ظلم است و هم ظلم بزرگ، زیرا از یک جهت ظلم به خدای بزرگ است، از این رو که موجود بی ارزشی همچون بت و انواع موجودات زبون دیگر، همتای خدا قرار گرفته است، و از جهت دیگر ظلم به خلق خدا است چرا که عظمت فکری او را لگدکوب کرده و او را بنده و دلبسته امور ناچیز و ناتوان کرد، و موجب سقوط و انحطاط فکری او می شود، زیرا موجودی پست تر از خود را همتای خدای خود گردانده است و از سوی سوم شرک باعث آن می شود که انسان از اوج عزت عبودیت خداوند بزرگ به قعر دره ذلت پرستش غیر خدا ساقط می گردد، چه ظلمی بالاتر از این. سخن لقمان بیانگر آن است که همواره در همه چیز خط عدالت و انصاف پیموده شود، عدالت به معنی آن است که هر چیزی در جای صحیح خود قرار گیرد، و ظلم ضد آن است (محمدی اشتهاردی ،1380، صفحه 29). 
     خداوند در آیه 14 سوره لقمان می فرماید: « وَ وَصَّینَا الاْنْسانَ بِوالِدَیهِ حَمَلَتْهُ اُمُّهُ وَهْناً عَلی وَهْنٍ وَ فِصالُهُ فی عامَینِ اَنِ اشْکرْ لی وَ لِوالِدَیک اِلَی الْمَصیرُ ، ما به انسان درباره پدر و مادرش سفارش کردیم. مادرش او را با زحمت روی زحمت حمل کرد، و دوران شیرخوارگی او در دو سال پایان می یابد، و به او توصیه کردیم که برای من و برای پدر و مادرت شکر به جا آور، که بازگشت همه شما به سوی من است». این آیه بر عظمت والدین و نیکی به آنها دلالت دارد، در اینجا بحث از نعمت پدر و مادر و زحمات و حقوق آنهاست و اینکه خداوند، شکر پدر و مادر را در کنار شکر خودش قرار داده است، چون مادر در مدتی که بچّه را حمل می کند و بعد از آن که دوران شیرخوارگی را طی می کند، بزرگترین فداکاری را هم از نظر روحی، و هم از لحاظ جسمی و هم از جهت خدمات دیگر، در مورد فرزندش انجام می دهد. 
     خداوند می فرماید: شکر مرا به جا آور که چنین پدر و مادر مهربانی به تو داده ام و هم شکر پدر و مادرت را که عهده دار انتقال نعمتهای من به تو هستند. پدر و مادر به حکم عواطف، کمتر فرزندان خود را فراموش می کنند. این فرزندان هستند که باید آنها را فراموش نکنند؛ مخصوصا به هنگام پیری؛ چرا که بسیار دیده شده است که فرزندان، پدر و مادر را در هنگام پیری فراموش می کنند و این، بدترین ناشکری برای فرزندان محسوب می شود. 
      احسان نسبت به والدین و تکریم آنان تا آنجا لازم است که اگر آنان بر دینی غیر از دین مبین اسلام بودند، بنابر نص صریح قرآن و روایات، باز مجاز نیستیم که ترک احسان کنیم و در امور دنیوی باید مطیع آنها باشیم و در مسائل دینی و مذهبی، اگر اطاعت و فرمان پدر و مادر، مخالف فرمان خدا و رسولش باشد، در این صورت، اطاعت از آنان لازم نیست. قرآن کریم در آیات زیادی در کنار توصیه به اطاعت از والدین، این نکته را نیز گوشزد می کند که متابعت از پدر و مادر، مشروط بر عدم تضاد با فرمان خداوند است و در صورتی که متابعت از والدین، سبب خروج از عبودیت شود، این اطاعت لازم نیست. خداوند متعال، پیش از آنکه اطاعت از والدین را بخواهد، دعوت به عبودیت و پرستش و اطاعت خویش و عمل به اصل توحید را می خواهد بالاترین حق را خداوند بر گردن ما دارد که بر تمام حقوق دیگر، مقدّم است. 
      خداوند در سوره لقمان آیه 15، درباره پدران و مادران بت پرست می فرماید: «وَ اِنْ جاهَداک عَلی اَنْ تُشْرِک بی ما لَیسَ لَک بِهِ عِلْمٌ فَلا تُطِعْهُما وَ صاحِبْهُما فِی الدُّنْیا مَعْرُوفا ، اگر آنها (پدر و مادر) به تو اصرار دارند که چیزی را که شریک خدا نمی دانی، برای او شریک قرار دهی، هرگز از آنها اطاعت مکن؛ ولی در زندگی دنیا با آنها به نیکی رفتار کن». خلاصه آنکه رضایت والدین و دوستی آنان، بسیار مورد سفارش است؛ ولی این امر نباید باعث اطاعت کورکورانه و بی تعقل شود، به صورتی که حتی به دعوتِ کفرآمیز آنان نیز رضایت دهیم ( احمدی، 1388، صفحه 28). 
      در این آیات شریفه خداوند به ما می فهماند که صرف اینکه فردی از نزدیکان و یا بستگانت باشد و تربیت تو نیز به دست او صورت گیرد، نمی تواند الگویی برای پیروی قرار گیرد.چه، اینکه ممکن است دارای اعتقادات غیر الهی باشد و یا او نیز تابع سنت های غلط و منحرف گذشتگان باشد.بنابراین تقلید نباید کورکورانه انجام شود چون تقلید کورکورانه یعنی جهالت و نادانی. نادانی که موجب اسارت فکری می شود و سد کمال و ترقی می گردد. بنابراین باید مواظب بود تا هر ایده و فکری را نپذیرفت و به هر پیشنهادی در این مورد پاسخ مثبت نداد(لوکه علیخان، 1389، صفحه 20). 
      لقمان در آیه 16 همین سوره  به فرزندش چنین می گوید: « یَا بُنَیَّ إِنَّهَا إِن تَکُ مِثْقَالَ حَبَّةٍ مِنْ خَرْدَلٍ فَتَکُن فِی صَخْرَةٍ أَوْ فِی السَّماوَاتِ أَوْ فِی الْأَرْضِ یَأْتِ بِهَا اللَّهُ إِنَّ اللَّهَ لَطِیفٌ خَبِیرٌ ،  پسرم! اگر به اندازه سنگینی خردلی (کار نیک یا بد) باشد، و در دل سنگی یا در (گوشه ای از) آسمان ها و زمین قرار گیرد، خداوند آن را به حساب می آورد و حاضر می سازد، خداوند دقیق و آگاه است». 
      در این آیه دو مطلب مهم مطرح است: 
    1- مساله وسعت احاطه و علم و قدرت خدا، که بخشی از خداشناسی است و بیانگر نظم و حساب گری دقیق خدا می باشد. 
   2- مساله حساب رسی بنده خدا، یعنی او باید به اعمال خود توجه داشته باشد، و همواره به حساب رسی اعمال خود بپردازد و با حساب رسی دقیق، رفتار خود را با فرمان خدا هماهنگ کند و بداند که در دنیا و آخرت، حساب دقیقی در کار است و روزی او را به پای حساب می کشند و او به نتیجه اعمال خود (از خوب و بد) در دنیا و آخرت خواهد رسید. 
      خردل، گیاهی است که دانه های بسیار ریز مانند دانه های خشخاش دارد و در آیه فوق، اشاره به این است که اعمال انسان، اگرچه بسیار کوچک باشد گم نمی شود، بلکه در معرض حسابرسی دقیق الهی قرار می گیرد. مساله دقیق حساب گری خداوند به گونه ای است که اگر ذره ای از اعمال انسان در دل سنگی یا در گوشه آسمان ها و زمین باشد، خداوند آن را حاضر می کند. با توجه به عظمت آسمان ها و وسعت شگفت انگیز آنها، به اهمیت حساب رسی خداوند بیشتر پی می بریم. لقمان با یادآوری عظمت احاطه علمی خدا و عظمت قدرت او و عظمت حساب گری دقیق او، به فرزندش هشدار می دهد که مراقب اعمال خود باشد و با نظم و حساب دقیق، خود را کنترل کند تا هنگام بروز حساب گری خدا - که چهره کامل آن در قیامت آشکار می شود - روسفید باشد و به جای روسیاهی، مورد تشویق و پاداش الهی قرار گیرد(محمدی اشتهاردی ، 1380، صفحه 23). 
      یادآوری حسابرسی در آخرت باعث میشود تا فرد در زندگی خود برنامه ریزی داشته و عمر خود را به بطالت نگذراند این نصیحت لقمان به فرزندش امروزه برای جوانان بسیار لازم و ضروری می باشد. 
     او بعد از تحکیم پایه های مبدا و معاد، که اساس همه اعتقادات مکتبی است در آیه 17 سوره لقمان، به مهمترین اعمال یعنی مساله نمازپرداخته می گوید: 
« یَا بُنَیَّ أَقِمِ الصَّلاَةَ ، پسرم نماز را بر پا دار». 
    چرا که نماز مهمترین پیوند تو با خالق است، نمازقلب تو را بیدار، روح تو را مصفا، زندگی تو را روشن می سازد. 
     آثار گناه را از جانت می شوید، نو ایمان را در سرای قلبت پرتو افکن می دارد، و تو را از فحشا و منکرات باز می دارد(مکارم شیرازی، صفحه 63). 
    بعد از برنامه نماز و در ادامه همان آیه، به مهمترین دستور اجتماعی؛ یعنی امر به معروف و نهی از منکر پرداخته و می گوید: 
 «وَأْمُرْ بِالْمَعْرُوفِ وَانْهَ عَنِ الْمُنکَرِ ، مردم رابه نیکی و معروف دعوت کن و از منکرات و زشتی ها بازدار». 
      نظر به این که امر به معروف و نهی از منکر، اهمیت به سزایی در به سازی و پاک سازی جامعه و فرد دارد، قرآن که یک کتاب کامل انسان سازی است، به آن اهمیت فراوان داده، و پیروانش را به توجه نظری و عملی به این دو فریضه بزرگ و سرنوشت ساز فراخوانده است. 
     اگر کسی را به کار خوبی دعوت کردیم، در پاداش کارهای خوب او نیز شریک هستیم ولی اگر در برابر فساد، انحراف و گناه ساکت نشستیم به تدریج فساد رشد می کند و افراد فاسد و مفسد بر مردم حاکم خواهند شد.سکوت و بی تفاوتی در مقابل گناه باعث می شود، گناه عادی شود و گنهکار جرات پیدا کند، ما سنگدل شویم، شیطان راضی شود، و خدا بر ما غضب نماید( قرائتی، 1390). 
      امر به معروف و نهی از منکر، سبب تشویق نیکوکاران، آگاه کردن افراد جاهل، هشداری برای جلوگیری از خلاف و ایجاد نوعی انضباط اجتماعی است. در واقع لقمان با چنین نصیحتی سبب ایجاد رابطه دوستانه بین افراد، سلامت جامعه، نظارت عمومی، تشویق افراد نیکوکاروتشویق افراد به ترک معاصی شد. 
     لقمان در ادامه نصیحت خود به پسرش چنین می فرماید: « وَاصْبِرْ عَلَى‏ مَا أَصَابَکَ إِنَّ ذلِکَ مِنْ عَزِمِ الْأُمُورِ،  با استقامت و صبور باش، که این از کارهای مهم و اساسی است». 
      در همه کتاب های آسمانی، و گفتار همه پیامبران و اولیاء خدا و امامان (ع) با تاکیدهای فراوانی، به صبر و استقامت سفارش شده است، به طوری که آن را اکسیر اعظم و کیمیای کلیدی مشکلات دانسته اند، و ضد آن عجز و ضعف و سست عنصری را موجب انحرافات و بدبختی های ویرانگر می دانند صبر و استقامت از واژه هایی است که در قرآن با تعبیرات گوناگون، بیش از دویست بار آمده است، و از مفاهیم بسیار مهمی است که در سرلوحه دستورهای سرنوشت ساز قرآن قرار گرفته است، در حدی که پاداش صابران، صلوات و درودهای پی در پی خداوند معرفی شده، و آنها به عنوان هدایت یافتگان نامیده شده اند لقمان (ع) در بسیاری از حکمت هایش، مساله صبر و استقامت را مطرح کرده، و از انسان ها خواسته که از این نیروی استوار و پرتوان معنوی کمال استفاده را بکنند، و در پرتو آن به کمالات عالی در همه عرصه ها و جنبه ها نایل شوند، از جمله در آیه مورد بحث، فرزندش را به استقامت در برابر حوادث تلخ روزگار و مصایب شکننده، دعوت نموده و تذکر می دهد که مساله صبر و استقامت، بسیار بسیار مهم است که هرگز نباید آن را در زندگی فراموش کرد. و ممکن است جمله «من عزم الامور» اشاره به این باشد که صبر و استقامت نیاز به عزم و جزم، و اراده قاطع و محکم دارد، و بدون آن، انسان نمی تواند به موهبت صبر و ستقامت برسد، چنان که اهل لغت، صبر را به مفهوم عزم و اراده و تصمیم قوی برای انجام کار معنی کرده اند. 
     همان گونه که تجربه و تاریخ نشان داده، و ما هر روز و شب می بینیم، مشکلات و دشواری ها و آزارها بسیار است، گاهی بر اثر اختلاف خانوادگی، گاهی از ناحیه همسایه ها نسبت به همدیگر، زمانی در کوچه و خیابان، شنیدن زخم زبان ها، و وقت دیگر بر اثر بیماری ها ودر بیمارستان ها، و مساله فقر و افزایش تشکیلات و تشریفات و... در همه جا عوامل مصائب و رنج ها به صورت های گوناگون دیده می شود و گاهی از نتایج بلاهای آسمانی و زمینی، مانند زلزله ها، طوفان ها و سیل ها و خلاصه به فرموده حضرت علی (ع) « اَلدُّنیا دارٌ بِالبَلاءِ مَحفُوفَهٌ، دنیا خانه ای است که به رنج وبلا پیچیده شده است » در این شرایط برای حفظ آرامش فردی و اجتماعی، و داشتن اعصاب آرام و زدودن هرگونه تنش، باید از خصلت صبر و استقامت استمداد کرد و در پناه آن خود را آرامش بخشید، وگرنه بی صبری نیز مزید بر علت شده، و باعث تنش ها و استرس و دغدغه های خاطر مضاعف خواهد شد، و زندگی سالم را به زندگی تیره وتار و آزار دهنده تبدیل خواهد کرد، و روشن است که آثار و بازتاب های چنین وضع روحی، ناهنجاری های مختلف در ابعاد گوناگون خواهد شد، از این جهت می توان گفت این نصیحت لقمان، عمیق ترین و پر ارزش ترین نصیحت ها است که باید در راس نصایح سازنده قرار گیرد، چرا که اگر صبر و حوصله نباشد، هر روز با دعوا و نزاع و کشمکش روبرو خواهیم شد(محمد محمدی اشتهاردی ،1381، صفحه 30). 
      لقمان در آیه 18 « وَلاَ تُصَعِّرْ خَدَّکَ لِلنَّاسِ وَلاَ تَمْشِ فی الْأَرْضِ مَرَحاً إِنَّ اللَّهَ لاَ یُحِبُّ کُلَّ مُخْتَالٍ فَخُورٍ ، هرگز با بی اعتنایی از مردم روی مگردان، و مغرورانه بر زمین راه مرو که خداوند هیچ متکبر مغروری را دوست ندارد ». به مسائل اخلاقی در ارتباط با مردم و خویشتن پرداخته، نخست تواضع و فروتنی و خوشرویی را توصیه کرده می گوید: با بی اعتنایی از مردم روی مگردان»، «صعر» در اصل یکنوع بیماری است که شتر به آن مبتلا می شود و گردنش کج می گردد. «مرح» به معنی مستی ناشی از نعمت است. «مختال» به معنی کسی است که با یک سلسله تخیلات و پندارها خود را بزرگ می بیند.«فخور» به معنی کسی است که نسبت به دیگران فخر فروشی می کند. به این ترتیب لقمان حکیم در اینجا دو صفت بسیار زشت که مایه از هم پاشیده شدن روابط صمیمانه اجتماعی است، اشاره می کند: یکی تکبر و بی اعتنایی و دیگری غرور و خود پسندی. (جلیلی، 1384 ، صفحه 24) 
     از آداب معاشرت صحیح اسلامی آن است که انسان در برخوردها و جدایی های خود از مردم، اصول متانت و محبت را رعایت کند، و رفتارش با سلام و لبخند مهرانگیز باشد، از روی بی اعتنایی و خشم آلود، از کنار مردم عبور ننماید، چنین روی گردانی که از تکبر و خودپسندی نشات می گیرد، باعث تیره شدن روابط، و سرد شدن کانون گرم پیوندها، و احیانا موجب تخریب آن کانون خواهد شد. مساله روی گردانی مغرورانه از مردم، یک جسارت و توهین است که از آثار شوم آن کینه پروری و کاشتن بذر عداوت و دشمنی است، و چنین کاری موجب تباهی اخلاق و شیوه های خداپسندانه انسانی خواهد شد.(محمدی اشتهاردی، 1381، صفحه 20) 
      یکی از مظاهر تکبر و خودخواهی که لقمان پسرش را به پرهیز از آن دعوت کرده راه رفتن مستانه یا مغرورانه است، که نشان دهنده حالت درونی زشت خودخواهی و خودبزرگ بینی است. این گونه راه رفتن که از آن به «مشی مرح » (با مستی و غفلت) تعبیر شده، یک نوع بلند پروازی و خود برتربینی است که موجب سرکشی و طغیان شده، و انسان را از مرز بندگی خدا خارج می سازد، بر همین اساس خداوند در آیه 63 سوره فرقان می فرماید: « وَعِبَادُ الرَّحْمَنِ الَّذِینَ یَمْشُونَ عَلَى الْأَرْضِ هَوْناً  ، بندگان خدا کسانی هستند که با تواضع و فروتنی راه می روند.» نیز در آیه 37 سوره اسراء می فرماید: « وَلاَ تَمْشِ فِی الأَرْضِ مَرَحاً إِنَّکَ لَن تَخْرِقَ الأَرْضَ وَلَن تَبْلُغَ الْجِبَالَ طُولاً  ، و روی زمین با تکبر راه مرو، تو نمی توانی زمین را بشکافی، و طول قامتت هرگز به کوه ها نمی رسد.» 
      در آیه 33 همین سوره نیز به همه انسانها هشدار می دهد و از اینکه فریب زرق و برق دنیا را بخورند و به آن مغرور شوند و در دام شیطان بیفتند بر حذر می دارد، می فرماید: « یَا أَیُّهَا النَّاسُ اتَّقُوا رَبَّکُمْ وَاخْشَوْا یَوْماً لاَ یَجْزِی وَالِدٌ عَن وَلَدِهِ وَلاَ مَوْلُودٌ هُوَ جَازٍ عَن وَالِدِهِ شَیْئاً إِنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ فَلاَ تَغُرَّنَّکُمُ الْحَیَاةُ الدُّنْیَا وَلاَ یَغُرَّنَّکُم بِاللَّهِ الْغَرُورُ ،  ای مردم، از خدا بترسید و بیندیشید از آن روزی که نه هیچ پدری به کار فرزند آید و نه هیچ فرزندی به کار پدر آید، البته وعده الهی حق است مبادا زندگی دنیا شما را بفریبد و مغرور سازد و مبادا شیطان شما را فریب دهد». 
      جالب اینکه اسباب غرور در این آیه دو چیز شمرده شده: «زرق و برق دنیا» و «شیطان» و این تعبیر نشان می دهد که گاه انسان بی آنکه از زندگی مادی مرفهی برخوردار باشد تنها با مشتی خیالات بی اساس مغرور می شود و برای خود مقام و شخصیتی می پندارد، در برابر حق سرکشی می کند و در دام شیطان گرفتار می شود. درست است که دنیای پر زرق و برق یکی از دامهای شیطان است ولی گاه خیال و پندار هم سرچشمه نفوذ شیطان می گردد و انسان با آن دلخوش می شود (مکارم شیرازی، 1378، صفحه 163). 
    در آیه 19 آخرین نصیحت لقمان به فرزندش چنین بیان شده: « وَاقْصِدْ فِی مَشْیِکَ وَاغْضُضْ مِن صَوْتِکَ إِنَّ أَنکَرَ الْأَصْوَاتِ لَصَوْتُ الْحَمِیرِ ، در راه رفتن، اعتدال را رعایت کن، از صدای خود بکاه (و هرگز فریاد مزن) که زشت ترین صداها صدای خران است.» 
    اسلام دین اعتدال است، اعتدال و میانه روی، و به عبارت روشن تر پرهیز از افراط و تفریط، در همه امور و شؤون زندگی، یک رکن رکین و اصل خلل ناپذیر در همه ابعاد اسلام مطرح می باشد، از این رو امت اسلام در قرآن به عنوان امت وسط، و از این جهت به عنوان الگوی جهانیان معرفی شده، آنجا که در آیه 143 سوره بقره می خوانیم: « وَ کَذلِکَ جَعَلْناکُمْ أُمَّةً وَسَطاً لِتَکُونُوا شُهَداءَ عَلَى النَّاسِ ، همان گونه (که قبله شما یک قبله میانه بین شرق و غرب است) شما را نیز امت میانه ای قرار دادیم (در حد اعتدال بین تندروی و کندروی) تا برای مردم، گواه و الگو باشید.» 
     اعتدال در صدا و صوت، یعنی رعایت ادب و انضباط در صدا و صوت که به گونه ای بلند و ناهنجار و نا به هنگام نباشد تا باعث آزردگی دیگران شود. در این آیه به دو مطلب تصریح شده: 
    نخست این که: وقتی کسی را صدا می زنی یا با کسی سخن می گویی، از صدای خود بکاه، وبه تعبیر دیگر صدای خود را فروگیر، و آن را بلند نکن. واژه «غض » در اصل به معنی فرو خواباندن و از بالا به پایین آوردن و کاستن است، کنایه از این که صدای خود را نرم و ملایم کن و از فریاد و نعره زدن برحذر باش. 
      دوم این که: در نصیحت لقمان صداهای ناهنجار و بلند به صدای الاغ تشبیه شده، با این که صداهای گوش خراش تر و ناراحت کننده تر از آن در محیطهای ما وجود دارد، این تشبیه از این رو است که جنبه عمومی دارد، و در هر جا و همه زمان ها یک مثال روشن و همگانی است. و دیگر این که علاوه بر ناراحت کننده بودن، زشت تر از صداهای دیگر است، و گاهی بدون جهت، و بدون هیچ گونه نیاز و هیچ گونه مقدمه رخ می دهد، هم چون نعره ها و فریادهای مغروران و ابلهان، و یا صداهای ناهنجار دیگر آنها، که بدون مقدمه و هدف و نیاز، رخ می دهد(محمدی اشتهاردی، 1381 ، صفحه 20). 
  
گفتار آخر 
     تربیت یکی از پایه های مهم و اساسی سعادت و به معنای سازندگی و پرورش شخصیت انسانهاست، یکی از حقوق اولیه فرزندان که بر عهده پدر و مادر است تربیت صحیح می باشد  قرآن کریم حاوی بزرگترین دستورات، اصول، مبانی و روشهای تربیتی است که خداوند توسط  پیامبر خاتم حضرت محمد (ص) برای هدایت وتربیت انسانها فرستاده شده است. قرآن کریم دربردارنده روایت ها، زندگی نامه ها، پند ها و نصایح زیادی از پیامبران و افراد خاص می باشد یکی از این افراد لقمان حکیم است خداوند روش وشیوه تربیت اورا درقران کریم، به عنوان الگو و منشور تربیتی برای انسان بازگو نموده است، فضایل تربیتی که لقمان به آنها اشاره کرده است عبارتند از: خداپرستی و نداشتن شرک، احسان نسبت به والدین و تکریم آنان، دوری از اطاعت کورکورانه و بی تعقل، یادآوری حسابرسی در آخرت، بر پا داشتن نماز، بی تفاوت نبودن نسبت به جامعه با انجام امر به معروف و نهی از منکر، صبر و استقامت در برابر سختی ها و مصائب و داشتن اراده ای قوی، روی مگرداندن و بی اعتنایی نکردن به مردم، داشتن تواضع و فروتنی و دوری از غرور و تکبر، داشتن اعتدال و میانه روی و پرهیز از افراط و تفریط (در راه رفتن و در صدا و صوت). 
    تربیت موفق بر اصول و پایه هایی مبتنی است که شامل: اصل اعتدال، اصل تسامح و تساهل،    اصل تدریج، اصل عزّت، اصل ارتباط  ظاهر و باطن می باشد. لقمان هنگام تربیت و موعظه کردن به فرزندانش مهر و محبت، و شخصیت دادن و احترام نمودن دوری از خشونت و تندی و تحقیر را رعایت می کرد. مواعظ و روش لقمان امروزه از نظر عالمان تربیتی از بهترین الگوهای تربیتی محسوب شده که هم موفقیت در حیات دنیوی و همچنین حیات اخروی را در پی دارد. 
منابع 
  کتابها: 
1-    ابراهیم زاده، عیسی، فلسفه تربیت، انتشارات دانشگاه پیام نور، 1379. 
2-    احمدی زین العابدین، احمدی حسنعلی، مقام پدر و مادر در اسلام، انتشارات میثم تمار قم، 1388. 
3-    صانعی، سید مهدی، پژوهش در تعلیم و تربیت اسلامی، انتشارات دانشگاه فردوسی مشهد، 1378. 
4-    محسن، قرائتی، تفسیر سوره لقمان، نشر مرکز فرهنگی درس هایی از قرآن، 1390. 
5-    مسعودی، ابوالحسن، مروج الذهب و معادن الجواهر، مترجم ابوالقاسم پاینده، بنگاه ترجمه نشر کتاب ،1344. 
6-    مکارم شیرازی، ناصر، اخلاق ذر قرآن جلد (2)، انتشارات امام علی بن ابیطالب(ع)، 1378. 
7-    مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه جلد (17)، نشر دارالکتب الاسلامیه، 1378. 
8-    فتحی ملکاوی، حسن، گامی به سوی نظریه پردازی در تعلیم و تربیت اسلامی، مترجم غلامرضا متقی فر و اسدالله طوسی، نشر آموزش پژوهش امام خمینی، 1380. 
  
مجلات: 
1-    جلیلی مصطفی " سفارش های لقمان قسمت(2) " مجله قرآن و حدیث بشارت، شماره 47، صفحه 24، 1384. 
2-    لوکه علیخان زهرا " هدایت ها و ارزش ها پیروی از سنت هدایت یا گمراهی " مجله قرآن و حدیث بشارت، شماره 78، صفحه 20، 1389. 
3-    محمدی اشتهاردی محمد " ارزش تربیت و موعظه " مجله عقیدتی، فرهنگی، اجتماعی پاسدار اسلام، شماره 238، صفحه 18، 1380. 
4-    محمدی اشتهاردی محمد " حکمتهای دهگانه قرآن(1) توحید و خداشناسی " مجله عقیدتی، فرهنگی، اجتماعی پاسدار اسلام، شماره 239، صفحه 29،1380. 
5-    محمدی اشتهاردی محمد " حکمتهای دهگانه قرآن(2) حسابرسی و حسابگری " مجله عقیدتی، فرهنگی، اجتماعی پاسدار اسلام، شماره 240، صفحه 23،1380. 
6-    محمدی اشتهاردی محمد " لقمان و صبرو استقامت " مجله عقیدتی، فرهنگی، اجتماعی پاسدار اسلام، شماره 243و244، صفحه 30،1380و1381.
7-    محمدی اشتهاردی محمد " پرهیز از رفتار و راه رفتن مغرورانه " مجله عقیدتی، فرهنگی، اجتماعی پاسدار اسلام، شماره 246، صفحه 20،1381. 
8-    محمدی اشتهاردی محمد " اعتدال و انضباط در سکوت " مجله عقیدتی، فرهنگی، اجتماعی پاسدار اسلام، شماره 247، صفحه 20،1381. 
9-    " اسلام و تربیت " مجله عقیدتی، فرهنگی، اجتماعی شمیم یاس، شماره 43، صفحه 57، 1385. 
  
                   گردآورنده: شهناز شعبان زاده کارشناس علوم تربیتی 
  http://92quran.blogfa.com/post/8

  • سوره لقمان

تفسیر سوره مبارکه لقمان با رویکرد تربیت حکیمانه در مساجد چناران و گلبهار برگزار می‌شود


طرح تفسیر قرآن کریم ویژه ماه مبارک رمضان با محوریت سوره مبارکه لقمان و رویکرد تربیت حکیمانه در مساجد چناران و گلبهار برگزار می‌شود.

۱۳۹۳ سه شنبه ۱۷ تیر ساعت 15:17 

به گزارش خبرگزاری برنا از خراسان رضوی، رئیس اداره تبلیغات اسلامی شهرستان چناران ضمن اعلام این خبر گفت: جلسات محوری تفسیر سوره مبارکه لقمان همه روزه بعد از نماز ظهر و عصر توسط ائمه جمعه چناران و گلبهار در مساجد امام رضا (ع) و امام زین العابدین(ع) این شهرها برگزار می شود. 

حجت الاسلام حسین مهدوی پارسا با بیان اینکه جامعه امروز به یک گسست فرهنگی بین والدین و فرزندان دچار شده که ناشی از کم توجهی و آشنا نبودن والدین با روشهای تربیتی است، افزود: تربیت یک مهارت است و نیاز به آموزش دارد تا کودکان متناسب با جامعه روز و هماهنگ با آموزه های قرآنی تربیت شوند.
 
وی تشریح کرد: دشمنان اسلام تمامی تلاش خود را به کار می بردند تا از روشهای مختلف بتوانند نوجوانان و جوانان را از اخلاق و اعتقادات اسلامی دور کنند در نقطه مقابل اهتمام و سفارش اهل بیت(ع) بر این است که تربیت کودکان بر اساس آموزه‌های قرآنی انجام بگیرد و بر همین اساس در ماه نزول قرآن تفسیر سوره مبارکه لقمان با عنوان تربیت حکیمانه محور تبیین روش های تربیت فرزند در جلسات تفسیری قرار گرفته است. 

رئیس اداره تبلیغات اسلامی چناران اضافه کرد: طرح تفسیر سوره مبارکه لقمان در اکثر مساجد شهری و روستایی توسط روحانیون مستقر و مبلغین اعزامی در حال برگزاری است. 


خبرگزاری برنا  آرشیو خبر: استانها خراسان رضوی       کدمطلب : 201904

  • سوره لقمان

ترجمه فولادوند

به نام خداوند رحمتگر مهربان

الف لام میم«1»     

این است آیات کتاب حکمت‏ آموز«2»  

[که] براى نیکوکاران رهنمود و رحمتى است«3»     

[همان] کسانى که نماز برپا مى ‏دارند و زکات مى‏دهند و [هم] ایشانند که به آخرت یقین دارند«4»

آنانند که از جانب پروردگارشان از هدایت برخوردارند و ایشانند که رستگارانند«5»      

و برخى از مردم کسانى‏اند که سخن بیهوده را خریدارند تا [مردم را] بى[هیچ] دانشى از راه خدا گمراه کنند و [راه خدا] را به ریشخند گیرند براى آنان عذابى خوارکننده خواهد بود«6»  

و چون آیات ما بر او خوانده شود با نخوت روى برمى‏ گرداند چنانکه گویى آن را نشنیده [یا] گویى در گوشهایش سنگینى است پس او را از عذابى پر درد خبر ده«7»   

در حقیقت کسانى که ایمان آورده و کارهاى شایسته کرده ‏اند باغهاى پر نعمت‏ خواهند داشت«8»

که در آن جاودان مى‏ مانند وعده خداست که حق است و هموست‏ شکست‏ ناپذیر سنجیده کار«9»     

آسمانها را بى‏ هیچ ستونى که آن را ببینید خلق کرد و در زمین کوههاى استوار بیفکند تا [مبادا زمین] شما را بجنباند و در آن از هر گونه جنبنده‏اى پراکنده گردانید و از آسمان آبى فرو فرستادیم و از هر نوع [گیاه] نیکو در آن رویانیدیم«10»

این خلق خداست [اینک] به من نشان دهید کسانى که غیر از اویند چه آفریده‏ اند [هیچ] بلکه ستمگران در گمراهى آشکارند«11»

و به راستى لقمان را حکمت دادیم که خدا را سپاس بگزار و هر که سپاس بگزارد تنها براى خود سپاس مى‏ گزارد و هر کس کفران کند در حقیقت‏ خدا بى‏ نیاز ستوده است«12»     

و [یاد کن] هنگامى را که لقمان به پسر خویش در حالى که وى او را اندرز مى‏ داد گفت اى پسرک من به خدا شرک میاور که به راستى شرک ستمى بزرگ است«13»

و انسان را در باره پدر و مادرش سفارش کردیم مادرش به او باردار شد سستى بر روى سستى و از شیر باز گرفتنش در دو سال است [آرى به او سفارش کردیم] که شکرگزار من و پدر و مادرت باش که بازگشت [همه] به سوى من است«14»

و اگر تو را وادارند تا در باره چیزى که تو را بدان دانشى نیست به من شرک ورزى از آنان فرمان مبر و[لى] در دنیا به خوبى با آنان معاشرت کن و راه کسى را پیروى کن که توبه‏ کنان به سوى من بازمى‏گردد و [سرانجام] بازگشت‏ شما به سوى من است و از [حقیقت] آنچه انجام مى‏ دادید شما را با خبر خواهم کرد«15»     

اى پسرک من اگر [عمل تو] هم وزن دانه خردلى و در تخته‏ سنگى یا در آسمانها یا در زمین باشد خدا آن را مى‏ آورد که خدا بس دقیق و آگاه است«16»  

اى پسرک من نماز را برپا دار و به کار پسندیده وادار و از کار ناپسند باز دار و بر آسیبى که بر تو وارد آمده است‏ شکیبا باش این [حاکى] از عزم [و اراده تو در] امور است«17»   

و از مردم [به نخوت] رخ برمتاب و در زمین خرامان راه مرو که خدا خودپسند لافزن را دوست نمى‏ دارد«18»

و در راه‏ رفتن خود میانه‏ رو باش و صدایت را آهسته‏ ساز که بدترین آوازها بانگ خران است«19»

آیا ندانسته‏ اید که خدا آنچه را که در آسمانها و آنچه را که در زمین است مسخر شما ساخته و نعمتهاى ظاهر و باطن خود را بر شما تمام کرده است و برخى از مردم در باره خدا بى[آنکه] دانش و رهنمود و کتابى روشن [داشته باشند] به مجادله برمى‏ خیزند«20»     

و چون به آنان گفته شود آنچه را که خدا نازل کرده پیروى کنید مى‏گویند [نه] بلکه آنچه که پدرانمان را بر آن یافته ‏ایم پیروى مى‏کنیم آیا هر چند شیطان آنان را به سوى عذاب سوزان فرا خواند«21»    

و هر کس خود را در حالى که نیکوکار باشد تسلیم خدا کند قطعا در ریسمان استوارترى چنگ درزده و فرجام کارها به سوى خداست«22»

و هر کس کفر ورزد نباید کفر او تو را غمگین گرداند بازگشتشان به سوى ماست و به [حقیقت] آنچه کرده‏اند آگاهشان خواهیم کرد در حقیقت‏ خدا به راز دلها داناست«23»  

[ما] آنان را اندکى برخوردار مى ‏سازیم سپس ایشان را در عذابى پر فشار درمانده مى‏کنیم«24»     

و اگر از آنها بپرسى چه کسى آسمانها و زمین را آفریده است مسلما خواهند گفت‏ خدا بگو ستایش از آن خداست ولى بیشترشان نمى‏دانند«25»   

آنچه در آسمانها و زمین است از آن خداست در حقیقت‏ خدا همان بى‏نیاز ستوده[صفات] است«26»

و اگر آن چه درخت در زمین است قلم باشد و دریا را هفت دریاى دیگر به یارى آید سخنان خدا پایان نپذیرد قطعا خداست که شکست‏ ناپذیر حکیم است«27»  

آفرینش و برانگیختن شما [در نزد ما] جز مانند [آفرینش] یک تن نیست که خدا شنواى بیناست«28»

آیا ندیده‏اى که خدا شب را در روز درمى‏آورد و روز را [نیز] در شب درمى‏آورد و آفتاب و ماه را تسخیر کرده است [که] هر یک تا وقت معلومى روانند و [نیز] خدا به آنچه مى‏کنید آگاه است«29»   

این[ها همه] دلیل آن است که خدا خود حق است و غیر از او هر چه را که مى‏خوانند باطل است و خدا همان بلندمرتبه بزرگ است«30»     

آیا ندیده‏ اى که کشتیها به نعمت ‏خدا در دریا روان مى‏گردند تا برخى از نشانه‏ هاى [قدرت] خود را به شما بنمایاند قطعا در این [قدرت نمایى] براى هر شکیباى سپاسگزارى نشانه‏ هاست«31» 

و چون موجى کوه ‏آسا آنان را فرا گیرد خدا را بخوانند و اعتقاد [خود] را براى او خالص گردانند و[لى] چون نجاتشان داد و به خشکى رساند برخى از آنان میانه‏ رو هستند و نشانه‏ هاى ما را جز هر خائن ناسپاسگزارى انکار نمى‏کند«32»

اى مردم از پروردگارتان پروا بدارید و بترسید از روزى که هیچ پدرى به کار فرزندش نمى‏آید و هیچ فرزندى [نیز] به کار پدرش نخواهد آمد آرى وعده خدا حق است زنهار تا این زندگى دنیا شما را نفریبد و زنهار تا شیطان شما را مغرور نسازد«33»      

در حقیقت‏ خداست که علم [به] قیامت نزد اوست و باران را فرو مى‏فرستد و آنچه را که در رحم هاست مى‏ داند و کسى نمى‏داند فردا چه به دست مى‏ آورد و کسى نمى‏داند در کدامین سرزمین مى‏میرد در حقیقت‏ خداست [که] داناى آگاه است«34»

  • سوره لقمان

ترجمه انصاریان

به نام خدا که رحمتش بى اندازه است‏ و مهربانى ‏اش همیشگى.

الم (1)

این آیات [با عظمتِ] کتاب محکم و استوار است، (2)

که سراسر هدایت و رحمتی است برای نیکوکاران( 3 )

همانان که نماز را برپا می دارند و زکات می دهند و به آخرت یقین دارند.( 4 )

اینانند که از سوی پروردگارشان بر بلندای هدایتند، و اینانند که رستگارند،(5)

و برخی از مردم اند که افسانه های بیهوده و سخنان یاوه و سرگرم کننده را می خرند تا از روی نادانی و بی دانشی [مردم را] از راه خدا گمراه کنند و آن را به مسخره بگیرند؛ اینانند که برای آنان عذابی خوارکننده خواهد بود( 6 )

چون آیات ما بر او خوانده شود متکبرانه روی برمی گرداند، گویی آنها را نشنیده است، انگار در دو گوشش سنگینی است، پس او را به عذابی دردناک مژده ده؛ (7)

و یقیناً کسانی که ایمان آورده و کارهای شایسته انجام داده اند، برای آنان بهشت های پرنعمت خواهد بود، (8)

که در آنجا جاودانه اند؛ خدا وعده کرده است وعده ای به حقّ و درست، و او توانای شکست ناپذیر و حکیم است. (9)

 آسمان ها را بدون ستون هایی که آنها را ببینند، آفریده و در زمین کوه هایی استوار افکنده است تا شما را نلرزاند و به اضطراب نیندازد، و در آن از هر جنبنده ای پراکنده کرده است، و از آسمان آبی نازل کردیم پس [به وسیله آناز هر نوع گیاه نیکو و با ارزش در آن رویاندیم( 10 )

این است آفرینش خدا. پس به من نشان دهید آنها که غیر اویند [و شما به عنوان معبود برگزیده اید] چه چیزی آفریده اند؟ [آنها چیزی نیافریده اند] بلکه ستمکاران در گمراهی آشکاری هستند(11)

و به راستی ما به لقمان حکمت عطا کردیم که نسبت به خدا سپاس گزار و شاکر باش و هرکه سپاس گزارد تنها به سود خود سپاس می گزارد، و هرکه ناسپاسی کند [به خدا زیان نمی زند، زیرا] خدا بی نیاز و ستوده است. ( 12 )

و [یاد کن] هنگامی که لقمان به پسرش در حالی که او را موعظه می کرد، گفت: پسرکم! به خدا شرک نورز، بی تردید شرک ستمی بزرگ است. ( 13 )

و انسان را درباره پدر و مادرش سفارش کردیم، مادرش به او حامله شد [در حالی که] سستی به روی سستی [به او دست می داد] و باز گرفتنش [از شیر] در دو سال است [و سفارش کردیم] که برای من و پدر و مادرت سپاس گزاری کن؛ بازگشت [همهفقط به سوی من است. (14)

 و اگر آن دو نفر تلاش کنند تا بر پایه جهالت و نادانی [و بدون معرفت و دانش که روشنگر حقایق است] چیزی را شریک من قرار دهی، از آنان اطاعت مکن؛ ولی در دنیا با آن دو نفر به شیوه ای پسندیده معاشرت کن و راه کسی را پیروی کن که [با توبه و ایمان و اخلاص] به من بازگشته است؛ سپس بازگشت شما فقط به سوی من است، پس شما را از آنچه انجام می دادید، آگاه می کنم. ( 15 )

پسرکماگر عمل هموزن دانه خردلی و در درون سنگی یا در آسمان ها یا در دل زمین باشد، خدا آن را [در قیامت برای حسابرسی] می آورد؛ یقیناً خدا لطیف و آگاه است. ( 16 )

پسرکمنماز را برپا دار و مردم را به کار پسندیده وادار و از کار زشت بازدار و بر آنچه [از مشکلات و سختی ها] به تو می رسد شکیبایی کن، که اینها از اموری است که ملازمت بر آن از واجبات است. ( 17 )

متکبرانه روی از مردم برمگردان، و در زمین با ناز و غرور راه مرو، همانا خدا هیچ خودپسند فخرفروش را دوست ندارد. ( 18 )

و در راه رفتنت میانه رو باش، و از صدایت بکاه که بی تردید ناپسندترین صداها صدای خران است(19)

 آیا ندانسته اید که خدا آنچه را در آسمان ها و آنچه را در زمین است، مسخّر و رام شما کرده، و نعمت های آشکار و نهانش را بر شما فراوان و کامل ارزانی داشته، و برخی از مردم اند که همواره بدون هیچ دانشی [بلکه از روی جهل و نادانی] و بدون هیچ هدایتی و هیچ کتاب روشنی درباره خدا مجادله و ستیز می کنند. ( 20 )

و چون به آنان گویند: از آنچه خدا نازل کرده است، پیروی کنید، می گویند: [پیروی نمی کنیم] بلکه ما از آنچه پدرانمان را بر آن یافته ایم، پیروی می کنیم. آیا [کورکورانه از گذشتگان پیروی می کنند] و هرچند که شیطان آنان را با این پیروی به عذاب فروزان دعوت کند؟! ( 21 )

و هرکس همه وجود خود را به سوی خدا کند در حالی که نیکوکار باشد بی تردید به محکم ترین دستگیره چنگ زده است؛ و سرانجام و عاقبت همه کارها فقط به سوی خداست. ( 22 )

و هرکس کفر ورزد، کفرش تو را اندوهگین نسازد؛ بازگشت آنان فقط به سوی ماست، پس آنان را از آنچه انجام داده اند آگاه می کنیم؛ یقیناً خدا به نیّات و اسرار سینه ها داناست. ( 23 )

اندکی [از نعمت های مادی] برخوردارشان می کنیم، سپس آنان را [به وارد شدن] در عذابی سخت ناچار می کنیم،(24)

و اگر از آنان بپرسی: چه کسی آسمان ها و زمین را آفریده است؟ قطعاً می گویند: خدا. بگو: همه ستایش ها ویژه خداست [آیا درک می کنند که همه امور به دست خداست؟ نه] بلکه بیشترشان معرفت و دانش ندارند؛ (25)

آنچه در آسمان ها و زمین است، فقط در سیطره مالکیّت و فرمانروایی خداست؛ یقیناً خدا همان بی نیاز و ستوده است. ( 26 )

اگر [برای نوشتن و ثبت کردن کلمات خدا که در حقیقت مخلوقات او هستند] آنچه درخت در زمین است قلم باشد و دریا [مرکب] و هفت دریای دیگر آن را پس از پایان یافتنش مدد رسانند، کلمات خدا پایان نپذیرد؛ یقیناً خدا توانای شکست ناپذیر و حکیم است. ( 27 )

آفریدن شما و برانگیختنتان [برای ما] جز مانند [آفریدن و برانگیختن] یک تن نیست؛ یقیناً خدا شنوا و بیناست. (28)

 آیا ندانسته ای که خدا شب را در روز فرو می برد و روز را در شب فرو می برد، و خورشید و ماه را مسخّر و رام کرده است که هر کدام تا مدتی معین روانند؛ و یقیناً خدا به آنچه انجام می دهید، آگاه است. (29 )

این [آفریده های شگفت و این تغییرات و تحولات] دلیل بر این است که خدا فقط حق است و آنچه به جای او می پرستند باطل است، و بی تردید خدا همان والا مرتبه و بزرگ است. ( 30 )

آیا ندانسته ای که کشتی ها به سبب نعمت های خدا [چون باد، هوا و دیگر عواملدر دریا روانند تا خدا برخی از نشانه های قدرت خود را به شما نشان دهد؛ بی تردید در این [واقعیت] برای هر شکیبای سپاس گزاری نشانه هایی [از توحید، قدرت و ربوبیت خدا] ست. ( 31 )

و چون آنان را [در دریا] موجی [به دنبال موجی] مانند ابرهای سایه انداز فرو پوشد، خدا را در حالی که ایمان و عبادت را برای او [از هرگونه شرکی] خالص می کنند، می خوانند، و زمانی که آنان را به خشکی می رساند برخی از آنان به راه میانه و معتدل [که راه توحید است] می روند [و برخی پیمان می شکنند] و آیات ما را جز هر پیمان شکن خائن و کفر پیشه ای انکار نمی کند. ( 32 )

ای مردم! از پروردگارتان پروا کنید، و بترسید از روزی که هیچ پدری چیزی [از عذاب دوزخ را] از فرزندش دفع نمی کند، و نه هیچ فرزندی دفع کننده چیزی از [عذاب] پدر خویش است. بی تردید وعده خدا حق است، پس زندگی دنیا شما را نفریبد، و مبادا شیطان شما را به [کرم و رحمت] خدا مغرور کند. ( 33 )

یقیناً خداست که دانش قیامت فقط نزد اوست، و [تنها او] باران را نازل می کند، و [اوضاع و احوال] آنچه را در رحم هاست می داند؛ و هیچ کس نمی داند فردا چه چیزی [از خیر و شر] به دست می آورد، و هیچ کس نمی داند در چه سرزمینی می میرد؛ بی تردید خدا دانا و آگاه است. (34)

  • سوره لقمان

ترجمه آیت الله العظمی مکارم شیرازی

به نام خداوند بخشنده بخشایشگر

الم (۱)

این آیات کتاب حکیم است (کتابى پرمحتوا و استوار)(۲)

مایه هدایت و رحمت براى نیکوکاران است. (۳)

همانان که نماز را برپا مى‏دارند، و زکات را مى‏پردازند و آنها به آخرت یقین دارند. (۴)

آنان بر طریق هدایت از پروردگارشانند، و آنانند رستگاران(۵)

و بعضى از مردم سخنان بیهوده را مى‏خرند تا مردم را از روى نادانى، از راه خدا گمراه سازند و آیات الهى را به استهزا گیرند; براى آنان عذابىخوارکننده است! (۶)

و هنگامى که آیات ما بر او خوانده مى‏شود، مستکبرانه روى برمى‏گرداند، گویى آن را نشنیده است; گویى اصلا گوشهایش سنگین است! او را به عذابى دردناک بشارت ده! (۷)

(ولى) کسانى که ایمان آورده و اعمال صالح انجام داده‏اند، باغهاى پرنعمت بهشت از آن آنهاست; (۸)

جاودانه در آن خواهند ماند; این وعده حتمى الهى است; و اوست عزیز و حکیم (شکست‏ناپذیر و دانا)(۹)

(او) آسمانها را بدون ستونى که آن را ببینید آفرید، و در زمین کوه‏هایى افکند تا شما را نلرزاند (و جایگاه شما آرام باشد) و از هر گونهجنبنده‏اى روى آن منتشر ساخت; و از آسمان آبى نازل کردیم و بوسیله آن در روى زمین انواع گوناگونى از جفتهاى گیاهان پر ارزش رویاندیم. (۱۰)

این آفرینش خداست; اما به من نشان دهید معبودانى غیر او چه چیز را آفریده‏اند؟! ولى ظالمان در گمراهى آشکارند. (۱۱)

ما به لقمان حکمت دادیم; (و به او گفتیم:) شکر خدا را بجاى آور هر کس شکرگزارى کند، تنها به سود خویش شکر کرده; و آن کس که کفران کند، (زیانى به خدا نمى‏رساند); چرا که خداوند بى‏نیاز و ستوده است. (۱۲)

(به خاطر بیاور) هنگامى را که لقمان به فرزندش -در حالى که او را موعظه مى‏کرد- گفت: س‏خ‏للّهپسرم! چیزى را همتاى خدا قرار مده که شرک، ظلم بزرگى است.» (۱۳)

و ما به انسان درباره پدر و مادرش سفارش کردیم; مادرش او را با ناتوانى روى ناتوانى حمل کرد (به هنگام باردارى هر روز رنج و ناراحتى تازه‏اى را متحمل مى‏شد)، و دوران شیرخوارگى او در دو سال پایان مى‏یابد; (آرى به او توصیه کردم) که براى من و براى پدر و مادرت شکر بجا آور که بازگشت (همه شما)به سوى من است! (۱۴)

و هرگاه آن دو، تلاش کنند که تو چیزى را همتاى من قرار دهى، که از آن آگاهى ندارى (بلکه مى‏دانى باطل است)، از ایشان اطاعت مکن، ولى با آن دو، در دنیا به طرز شایسته‏اى رفتار کن; و از راه کسانى پیروى کن که توبه‏کنان به سوى من آمده‏اند; سپس بازگشت همه شما به سوى من است و من شما را از آنچه عمل مى‏کردید آگاه مى‏کنم.(۱۵)

پسرم! اگر به اندازه سنگینى دانه خردلى (کار نیک یا بد) باشد، و در دل سنگى یا در (گوشه‏اى از) آسمانها و زمین قرار گیرد، خداوند آن را (درقیامت براى حساب) مى‏آورد; خداوند دقیق و آگاه است! (۱۶)

پسرم! نماز را برپا دار، و امر به معروف و نهى از منکر کن، و در برابر مصایبى که به تو مى‏رسد شکیبا باش که این از کارهاى مهم است!(۱۷)

(پسرم!) با بى‏اعتنایى از مردم روى مگردان، و مغرورانه بر زمین راه مرو که خداوند هیچ متکبر مغرورى را دوست ندارد. (۱۸)

(پسرم!) در راه‏رفتن، اعتدال را رعایت کن; از صداى خود بکاه (و هرگز فریاد مزن) که زشت‏ترین صداها صداى خران است. (۱۹)

آیا ندیدید خداوند آنچه را در آسمانها و زمین است مسخر شما کرده، و نعمتهاى آشکار و پنهان خود را به طور فراوان بر شما ارزانى داشته است؟! ولى بعضى از مردم بدون هیچ دانش و هدایت و کتاب روشنگرى درباره خدا مجادله مى‏کنند(۲۰)

و هنگامى که به آنان گفته شود: «از آنچه خدا نازل کرده پیروى کنید!»، مى‏گویند: «نه، بلکه ما از چیزى پیروى مى‏کنیم که پدران خود را بر آنیافتیم!»آیا حتى اگر شیطان آنان را دعوت به عذاب آتش فروزان کند (باز هم تبعیت مى‏کنند)؟! (۲۱)

کسى که روى خود را تسلیم خدا کند در حالى که نیکوکار باشد، به دستگیره محکمى چنگ زده (و به تکیه‏گاه مطمئنى تکیه کرده است); و عاقبت همه کارها به سوى خداست. (۲۲)

و کسى که کافر شود، کفر او تو را غمگین نسازد; بازگشت همه آنان به سوى ماست و ما آنها را از اعمالى که انجام داده‏اند (و نتایج شوم آن) آگاه خواهیم ساخت; خداوند به آنچه درون سینه‏هاست آگاه است.(۲۳)

ما اندکى آنها را از متاع دنیا بهره‏مند مى‏کنیم، سپس آنها را به تحمل عذاب شدیدى وادار مى‏سازیم! (۲۴)

و هرگاه از آنان سوال کنى: «چه کسى آسمانها و زمین را آفریده است؟» مسلما مى‏گویند: «الله س‏ذللّه، بگو: «الحمد لله (که خود شمامعترفید)!» ولى بیشتر آنان نمى‏دانند! (۲۵)

آنچه در آسمانها و زمین است از آن خداست، چرا که خداوند بى‏نیاز و شایسته ستایش است! (۲۶)

و اگر همه درختان روى زمین قلم شود، و دریا براى آن مرکب گردد، و هفت دریاچه به آن افزوده شود، اینها همه تمام مى‏شود ولى کلمات خدا پایان نمى‏گیرد; خداوند عزیز و حکیم است. (۲۷)

آفرینش و برانگیختن (و زندگى دوباره) همه شما (در قیامت) همانند یک فرد بیش نیست; خداوند شنوا و بیناست! (۲۸)

آیا ندیدى که خداوند شب را در روز، و روز را در شب داخل مى‏کند، و خورشید و ماه را مسخر ساخته و هر کدام تا سرآمد یعنى به حرکت خود ادامه مى‏دهند؟! خداوند به آنچه انجام مى‏دهید آگاه است. (۲۹)

اینها همه دلیل بر آن است که خداوند حق است، و آنچه غیر از او مى‏خوانند باطل است، و خداوند بلند مقام و بزرگ مرتبه است! (۳۰)

آیا ندیدى کشتیها بر (صفحه) دریاها به فرمان خدا، و به (برکت) نعمت او حرکت مى‏کنند تا بخشى از آیاتش را به شما نشان دهد؟! در اینهانشانه‏هایى است براى کسانى که شکیبا و شکرگزارند! (۳۱)

و هنگامى که (در سفر دریا) موجى همچون ابرها آنان را بپوشاند (و بالا رود و بالاى سرشان قرار گیرد)، خدا را با اخلاص مى‏خوانند; اما وقتى آنها را به خشکى رساند و نجات داد، بعضى راه اعتدال را پیش مى‏گیرند(و به ایمان خود وفادار مى‏مانند، در حالى که بعضى دیگر فراموش کرده راه کفر پیش مى‏گیرند); ولى آیات ما را هیچ کس جز پیمان‏شکنان ناسپاس انکار نمى‏کنند(۳۲)

اى مردم! تقواى الهى پیشه کنید و بترسید از روزى که نه پدر کیفر اعمال فرزندش را تحمل مى‏کند، و نه فرزند چیزى از کیفر (اعمال) پدرش را; به یقین وعده الهى حق است; پس مبادا زندگانى دنیا شما را بفریبد، و مبادا (شیطان) فریبکار شما را (به کرم) خدا مغرور سازد! (۳۳)

آگاهى از زمان قیام قیامت مخصوص خداست، و اوست که باران را نازل مى‏کند، و آنچه را که در رحم‏ها(ى مادران) است مى‏داند، و هیچ کس نمى‏داند فردا چه به دست مى‏آورد، و هیچ کس نمى‏داند در چه سرزمینى مى‏میرد؟ خداوند عالم و آگاه است! (۳۴)

  • سوره لقمان

ترجمه الهی قمشه ای

به نام خداوند بخشنده مهربان‏

 

الم (این حروف گفته شد که اسرار الهی است)(۱)

 

این (قرآن عظیم و) آیات کتاب حکیم است. (۲)

 

که هدایت و رحمت است برای نیکوکاران عالم. (۳)

 

آنان که نماز به پا می‏دارند و زکات می‏دهند و به عالم آخرت کاملاً یقین دارند. (۴)

 

هم آنان از (لطف) پروردگار خویش به راه راستند و هم آنان رستگاران عالمند. (۵)

 

و برخی از مردمان (فاسد فتنه‌انگیز مانند نضر حارث) کسی است که گفتار و سخنان لغو و باطل را (مانند قصّه‏های دروغ و افسانه‏های شهوت‏انگیز مفسد اخلاق و سرود مطرب) به هر وسیله تهیه می‏کند تا(خلق را) به جهالت از راه خدا (و آموختن علوم و معارف قرآن) گمراه سازد و آیات قرآن را به تمسخر و استهزا گیرد، این مردمان (فاسد کافر)به عذاب، با خواری و ذلّت گرفتار شوند. (۶)

 

و هر گاه بر او تلاوت آیات ما شود چنان با غرور و تکبّر پشت گرداند که گویی هیچ آن آیات الهی را نشنید، پنداری از هر دو گوش کر است، این کس را به عذاب دردناک بشارت ده. (۷)

 

آنان که به خدا ایمان آوردند و به اعمال نیکو پرداختند باغ‌های پر نعمت(بهشت جاودانی) مخصوص آن‌هاست. (۸)

 

که در آن بهشت ابد همیشگی خواهند بود، این وعده‌ی خدا محقّق و حتمی است، و او مقتدر و آگاه است. (۹)

 

(سقف رفیع) آسمان‌ها را بی‏ستونی که به حسّ مشاهده کنید خلق کرده و کوه‏های بزرگ را در زمین بنهاد تا شما را نجنباند و در روی زمین انواع مختلف حیوانات را منتشر و پراکنده ساخت، و هم از آسمان آب باران فرود آوردیم و به آن آب در روی زمین نباتات پرفایده برویانیدیم. (۱۰)

 

این همه آفریده‌ی خداست، حال شما (مشرکان) بگویید آنان که به جز خدا (معبود شما) هستند در جهان چه آفریده‏اند؟ (هیچ نیافریده‏اند)بلکه ستمکاران (مشرک که آن‌ها را شریک خدا گرفتند) دانسته در گمراهی آشکار هستند. (۱۱)

 

و ما به لقمان مقام (علم و) حکمت عطا کردیم (و فرمودیم) که (بر این نعمت بزرگ) خدا را شکر کن، و هر کس شکر حق گوید به نفع خود اوست و هر که ناسپاسی و کفران کند خدا (از شکر و سپاس خلق)بی‏نیاز و (به ذات خود) ستوده صفات است. (۱۲)

 

و (یاد کن) وقتی که لقمان در مقام پند و موعظه به فرزندش گفت: ای پسر عزیزم، هرگز شرک به خدا نیاور که شرک بسیار ظلم بزرگی است. (۱۳)

 

و ما به هر انسانی سفارش کردیم که در حقّ پدر و مادر خود نیکی کن خصوص مادر که چون بار حمل فرزند برداشته و تا مدّت دو سال که طفل را از شیر باز گرفته (هر روز) بر رنج و ناتوانیش افزوده است، (و فرمودیم که) شکر من و شکر پدر و مادرت به‌جای آور، که بازگشت (خلق) به سوی من خواهد بود. (۱۴)

 

و اگر پدر و مادر تو را بر شرک به خدا که آن را به حق نمی‏دانی وادار کنند در این صورت دیگر آن‌ها را اطاعت مکن و لیک در دنیا با آن‌ها به حسن خلق مصاحبت کن و از راه آن کس که به درگاه من رجوع و انابه‏اش بسیار است پیروی کن، که (پس از مرگ) رجوع شما به سوی من است و من شما را به پاداش اعمالتان آگه خواهم ساخت. (۱۵)

 

ای فرزندم، خدا اعمال بد و خوب خلق را گر چه به مقدار خردلی در میان سنگی یا در (طبقات) آسمان‌ها یا زمین پنهان باشد همه را (در محاسبه) می‏آورد، که خدا توانا و آگاه است. (۱۶)

 

ای فرزند عزیزم، نماز را به پا دار و امر به معروف و نهی از منکر کن و (بر این کار از مردم نادان) هر آزار بینی صبر پیش گیر، که این نشان‌های از عزم ثابت (مردم بلند همّت) در امور عالم است. (۱۷)

 

و هرگز به تکبّر و ناز از مردم (اهل نیاز) رخ متاب و در زمین با غرور و تبختر قدم بر مدار، که خدا هرگز مردم متکبر خودستا را دوست نمی‏دارد.(۱۸)

 

و در رفتارت میانه‌روی اختیار کن و سخن آرام گو (نه با فریاد بلند) که زشت‏ترین صداها صوت الاغ است. (۱۹)

 

آیا شما مردم به حسّ مشاهده نمی‏کنید که خدا انواع موجوداتی که در آسمان‌ها و زمین است برای شما مسخّر کرده و نعمت‏های ظاهر و باطن خود را برای شما فراوان فرموده؟ و (با وجود این) برخی از مردم از روی جهل و گمراهی و بی‏خبری از کتاب روشن (حق) در (دین) خدای متعال مجادله می‏کنند. (۲۰)

 

و چون به این مردم (اهل جدل و عناد) گویند که بیایید از کتابی که خدا فرستاده پیروی کنید، جواب دهند ما تنها از طریقی که پدران خود را بر آن یافته‏ایم پیروی می‏کنیم. آیا هر چند آنان را شیطان به آتش دوزخ بخواند (باز پیرو آن‌ها می‏شوند)؟ (۲۱)

 

و هر کس روی تسلیم و رضا به سوی خدا آرد و نکوکار باشد چنین کس به محکم‏ترین رشته‌ی الهی چنگ زده است، و (بدانید که) پایان کارها به سوی خداست. (۲۲)

 

(ای رسول ما) تو از کفر هر که کافر شود محزون مباش، که رجوعشان به سوی ماست و ما آنان را سخت از (کیفر) کردارشان آگه می‏سازیم، که همانا خدا از اسرار دل‌های خلق هم آگاه است. (۲۳)

 

اندک زمانی آن کافران را (به لذّات فانی دنیا) برخوردار می‏سازیم آن گاه(بعد از مرگ) به عذاب سختشان به ناچار گرفتار خواهیم کرد. (۲۴)

 

و اگر از این کافران سوال کنی آن کیست که آسمان‌ها و زمین را آفریده؟ البتّه جواب دهند خداست. باز گو: ستایش خدای را (که کافران نیز معترفند) بلکه اکثر آن‌ها (بر این حقیقت که آفریننده‌ی جهان خداست اگر به زبان گویند به دل) آگاه نیستند. (۲۵)

 

هر چه در آسمان و زمین است همه ملک خداست، که خدا ذاتش بی‏نیاز و اوصافش همه پسندیده است. (۲۶)

 

و اگر هر درخت روی زمین (در کف نویسندگان عالم) قلم شود و آب دریا به اضافه‌ی هفت دریای دیگر مرکب گردد باز نگارش کلمات خدا (که موجودات بی‏نهایت کتاب آفرینش است) ناتمام بماند، که همانا خدا را اقتدار بی‏نهایت و حکمت بی‏پایان است. (۲۷)

 

خلقت و بعثت همه‌ی شما (خلایق بی‏شمار در آسانی بر خدا) جز مثل یک تن واحد نیست، که همانا خدا شنوا و بیناست. (۲۸)

 

آیا (ای رسول) ندیدی (و ای مردم به حسّ مشاهده نمی‏کنید) که خدا شب را در روز و روز را در شب داخل کند و خورشید و ماه را مسخّر ساخته که هر یک تا وقت معینی (و به نظم ثابت مخصوصی) گردش کنند؟ و (نمی‏دانید که) خدا به هر چه می‏کنید آگاه است؟ (۲۹)

 

این قدرت کامل بدین سبب است که خدای یکتا حقّ مطلق و آن‌چه به جز او به خدایی می‏خوانند همه باطل محض است و تنها خدا (که حقّ و وجود حقیقی است) بلندمرتبه و بزرگوار است. (۳۰)

 

آیا نمی‏بینی که چگونه کشتی به دریا به لطف و احسان خدا اسیر می‏کند تا به شما بعضی از آیات قدرتش را بنمایاند؟ همانا در این کار آیاتی (از عجایب حکمت‌های خدا) البتّه بر هر شخص صبور (در بلا) و شکرگزار (در نعمت) پدیدار است. (۳۱)

 

و هر گاه که (دریا طوفانی شود و) موجی مانند کوه‏ها آن‌ها را فرو گیرد در آن حال خدا را با عقیده‌ی پاک و اخلاص کامل در دین می‏خوانند و چون باز به ساحل نجاتشان رساند بعضی بر سبیل قصد (طاعت و شکر خدا)باقی مانند (و بعضی به کفر شتابند) و آیات ما را انکار نمی‏کند جز آن کس که غدّار و عهدشکن و کافر و ناسپاس است. (۳۲)

 

ای مردم، از خدا بترسید و بیندیشید از آن روزی که نه هیچ پدری ذره‏ای به کار فرزند آید و نه هیچ فرزندی ذره‏ای به کار پدر آید، البتّه وعده‌ی خدا حق و حتمی است، پس زنهار شما را زندگانی دنیا فریب ندهد و شیطان فریبنده شما را از (عقاب) خدا (به عفو و کرمش)سخت مغرور نگرداند. (۳۳)

 

همانا علم ساعت (قیامت) نزد خداست و او باران را فرو بارد و او آن‌چه(از نر و ماده و زشت و زیبا) که در رحم‌های آبستن است می‏داند و هیچ کس نمی‏داند که فردا (از سود و زیان) چه خواهد کرد و هیچ کس نمی‏داند که به کدام سرزمین مرگش فرا می‏رسد(34)




  • سوره لقمان

﴿ سورة لقمان - سورة ٣١ -   تعداد آیات ٣٤ ﴾

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیم

الم ﴿١﴾ تِلْکَ آیَاتُ الْکِتَابِ الْحَکِیمِ ﴿٢﴾ هُدًى وَرَحْمَةً لِلْمُحْسِنِینَ ﴿٣﴾ الَّذِینَ یُقِیمُونَ الصَّلاةَ وَیُؤْتُونَ الزَّکَاةَ وَهُمْ بِالآخِرَةِ هُمْ یُوقِنُونَ ﴿٤﴾أُولَئِکَ عَلَى هُدًى مِنْ رَبِّهِمْ وَأُولَئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ ﴿٥﴾ وَمِنَ النَّاسِ مَنْ یَشْتَرِی لَهْوَ الْحَدِیثِ لِیُضِلَّ عَنْ سَبِیلِ اللَّهِ بِغَیْرِ عِلْمٍ وَیَتَّخِذَهَا هُزُوًا أُولَئِکَ لَهُمْ عَذَابٌ مُهِینٌ ﴿٦﴾ وَإِذَا تُتْلَى عَلَیْهِ آیَاتُنَا وَلَّى مُسْتَکْبِرًا کَأَنْ لَمْ یَسْمَعْهَا کَأَنَّ فِی أُذُنَیْهِ وَقْرًا فَبَشِّرْهُ بِعَذَابٍ أَلِیمٍ ﴿٧﴾ إِنَّ الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَهُمْ جَنَّاتُ النَّعِیمِ ﴿٨﴾ خَالِدِینَ فِیهَا وَعْدَ اللَّهِ حَقًّا وَهُوَ الْعَزِیزُ الْحَکِیمُ ﴿٩﴾ خَلَقَ السَّمَاوَاتِ بِغَیْرِ عَمَدٍ تَرَوْنَهَا وَأَلْقَى فِی الأرْضِ رَوَاسِیَ أَنْ تَمِیدَ بِکُمْ وَبَثَّ فِیهَا مِنْ کُلِّ دَابَّةٍ وَأَنْزَلْنَا مِنَ السَّمَاءِ مَاءً فَأَنْبَتْنَا فِیهَا مِنْ کُلِّ زَوْجٍ کَرِیمٍ ﴿١٠﴾ هَذَا خَلْقُ اللَّهِ فَأَرُونِی مَاذَا خَلَقَ الَّذِینَ مِنْ دُونِهِ بَلِ الظَّالِمُونَ فِی ضَلالٍ مُبِینٍ ﴿١١﴾ وَلَقَدْ آتَیْنَا لُقْمَانَ الْحِکْمَةَ أَنِ اشْکُرْ لِلَّهِ وَمَنْ یَشْکُرْ فَإِنَّمَا یَشْکُرُ لِنَفْسِهِ وَمَنْ کَفَرَ فَإِنَّ اللَّهَ غَنِیٌّ حَمِیدٌ ﴿١٢﴾ وَإِذْ قَالَ لُقْمَانُ لابْنِهِ وَهُوَ یَعِظُهُ یَا بُنَیَّ لا تُشْرِکْ بِاللَّهِ إِنَّ الشِّرْکَ لَظُلْمٌ عَظِیمٌ ﴿١٣﴾ وَوَصَّیْنَا الإنْسَانَ بِوَالِدَیْهِ حَمَلَتْهُ أُمُّهُ وَهْنًا عَلَى وَهْنٍ وَفِصَالُهُ فِی عَامَیْنِ أَنِ اشْکُرْ لِی وَلِوَالِدَیْکَ إِلَیَّ الْمَصِیرُ ﴿١٤﴾وَإِنْ جَاهَدَاکَ عَلى أَنْ تُشْرِکَ بِی مَا لَیْسَ لَکَ بِهِ عِلْمٌ فَلا تُطِعْهُمَا وَصَاحِبْهُمَا فِی الدُّنْیَا مَعْرُوفًا وَاتَّبِعْ سَبِیلَ مَنْ أَنَابَ إِلَیَّ ثُمَّ إِلَیَّ مَرْجِعُکُمْ فَأُنَبِّئُکُمْ بِمَا کُنْتُمْ تَعْمَلُونَ ﴿١٥﴾ یَا بُنَیَّ إِنَّهَا إِنْ تَکُ مِثْقَالَ حَبَّةٍ مِنْ خَرْدَلٍ فَتَکُنْ فِی صَخْرَةٍ أَوْ فِی السَّمَاوَاتِ أَوْ فِی الأرْضِ یَأْتِ بِهَا اللَّهُ إِنَّ اللَّهَ لَطِیفٌ خَبِیرٌ ﴿١٦﴾ یَا بُنَیَّ أَقِمِ الصَّلاةَ وَأْمُرْ بِالْمَعْرُوفِ وَانْهَ عَنِ الْمُنْکَرِ وَاصْبِرْ عَلَى مَا أَصَابَکَ إِنَّ ذَلِکَ مِنْ عَزْمِ الأمُورِ ﴿١٧﴾ وَلا تُصَعِّرْ خَدَّکَ لِلنَّاسِ وَلا تَمْشِ فِی الأرْضِ مَرَحًا إِنَّ اللَّهَ لا یُحِبُّ کُلَّ مُخْتَالٍ فَخُورٍ ﴿١٨﴾ وَاقْصِدْ فِی مَشْیِکَ وَاغْضُضْ مِنْ صَوْتِکَ إِنَّ أَنْکَرَ الأصْوَاتِ لَصَوْتُ الْحَمِیرِ ﴿١٩﴾ أَلَمْ تَرَوْا أَنَّ اللَّهَ سَخَّرَ لَکُمْ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَمَا فِی الأرْضِ وَأَسْبَغَ عَلَیْکُمْ نِعَمَهُ ظَاهِرَةً وَبَاطِنَةً وَمِنَ النَّاسِ مَنْ یُجَادِلُ فِی اللَّهِ بِغَیْرِ عِلْمٍ وَلا هُدًى وَلا کِتَابٍ مُنِیرٍ ﴿٢٠﴾ وَإِذَا قِیلَ لَهُمُ اتَّبِعُوا مَا أَنْزَلَ اللَّهُ قَالُوا بَلْ نَتَّبِعُ مَا وَجَدْنَا عَلَیْهِ آبَاءَنَا أَوَلَوْ کَانَ الشَّیْطَانُ یَدْعُوهُمْ إِلَى عَذَابِ السَّعِیرِ ﴿٢١﴾ وَمَنْ یُسْلِمْ وَجْهَهُ إِلَى اللَّهِ وَهُوَ مُحْسِنٌ فَقَدِ اسْتَمْسَکَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقَى وَإِلَى اللَّهِ عَاقِبَةُ الأمُورِ ﴿٢٢﴾ وَمَنْ کَفَرَ فَلا یَحْزُنْکَ کُفْرُهُ إِلَیْنَا مَرْجِعُهُمْ فَنُنَبِّئُهُمْ بِمَا عَمِلُوا إِنَّ اللَّهَ عَلِیمٌ بِذَاتِ الصُّدُورِ ﴿٢٣﴾ نُمَتِّعُهُمْ قَلِیلا ثُمَّ نَضْطَرُّهُمْ إِلَى عَذَابٍ غَلِیظٍ﴿٢٤﴾ وَلَئِنْ سَأَلْتَهُمْ مَنْ خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالأرْضَ لَیَقُولُنَّ اللَّهُ قُلِ الْحَمْدُ لِلَّهِ بَلْ أَکْثَرُهُمْ لا یَعْلَمُونَ ﴿٢٥﴾ لِلَّهِ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَالأرْضِ إِنَّ اللَّهَ هُوَ الْغَنِیُّ الْحَمِیدُ ﴿٢٦﴾ وَلَوْ أَنَّمَا فِی الأرْضِ مِنْ شَجَرَةٍ أَقْلامٌ وَالْبَحْرُ یَمُدُّهُ مِنْ بَعْدِهِ سَبْعَةُ أَبْحُرٍ مَا نَفِدَتْ کَلِمَاتُ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ عَزِیزٌ حَکِیمٌ ﴿٢٧﴾ مَا خَلْقُکُمْ وَلا بَعْثُکُمْ إِلا کَنَفْسٍ وَاحِدَةٍ إِنَّ اللَّهَ سَمِیعٌ بَصِیرٌ ﴿٢٨﴾ أَلَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ یُولِجُ اللَّیْلَ فِی النَّهَارِ وَیُولِجُ النَّهَارَ فِی اللَّیْلِ وَسَخَّرَ الشَّمْسَ وَالْقَمَرَ کُلٌّ یَجْرِی إِلَى أَجَلٍ مُسَمًّى وَأَنَّ اللَّهَ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِیرٌ ﴿٢٩﴾ ذَلِکَ بِأَنَّ اللَّهَ هُوَ الْحَقُّ وَأَنَّ مَا یَدْعُونَ مِنْ دُونِهِ الْبَاطِلُ وَأَنَّ اللَّهَ هُوَ الْعَلِیُّ الْکَبِیرُ ﴿٣٠﴾ أَلَمْ تَرَ أَنَّ الْفُلْکَ تَجْرِی فِی الْبَحْرِ بِنِعْمَةِ اللَّهِ لِیُرِیَکُمْ مِنْ آیَاتِهِ إِنَّ فِی ذَلِکَ لآیَاتٍ لِکُلِّ صَبَّارٍ شَکُورٍ ﴿٣١﴾ وَإِذَا غَشِیَهُمْ مَوْجٌ کَالظُّلَلِ دَعَوُا اللَّهَ مُخْلِصِینَ لَهُ الدِّینَ فَلَمَّا نَجَّاهُمْ إِلَى الْبَرِّ فَمِنْهُمْ مُقْتَصِدٌ وَمَا یَجْحَدُ بِآیَاتِنَا إِلا کُلُّ خَتَّارٍ کَفُورٍ ﴿٣٢﴾ یَا أَیُّهَا النَّاسُ اتَّقُوا رَبَّکُمْ وَاخْشَوْا یَوْمًا لا یَجْزِی وَالِدٌ عَنْ وَلَدِهِ وَلا مَوْلُودٌ هُوَ جَازٍ عَنْ وَالِدِهِ شَیْئًا إِنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ فَلا تَغُرَّنَّکُمُ الْحَیَاةُ الدُّنْیَا وَلا یَغُرَّنَّکُمْ بِاللَّهِ الْغَرُورُ ﴿٣٣﴾ إِنَّ اللَّهَ عِنْدَهُ عِلْمُ السَّاعَةِ وَیُنَزِّلُ الْغَیْثَ وَیَعْلَمُ مَا فِی الأرْحَامِ وَمَا تَدْرِی نَفْسٌ مَاذَا تَکْسِبُ غَدًا وَمَا تَدْرِی نَفْسٌ بِأَیِّ أَرْضٍ تَمُوتُ إِنَّ اللَّهَ عَلِیمٌ خَبِیرٌ ﴿٣٤﴾


  • سوره لقمان